گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

دعا کن

مادرک سال پیش درخت خرمالو را دعوا کرده که برگهایش نریزد، امسال برگهایش نریخته اما میوه نداده است،

حالا دارد بهش می گه: ببین من  نمی تونم ازت مراقبت کنم، اگه باد می یاد خودت باید  از خودت مراقبت کنی، من فقط می تونم دعات می کنم

نمی دونم شاید داداش همون پروپوزال باشه

دانشجو موقرمز اومده بهش می گه: استاد کمکم کنید ، عجله دارم، من می خوام با  شما پروفوزال بنویسم

موقرمز هم جواب داد: اصلا عجله نکن، معلومه که وقت زیادی برای تفکر و تامل  روی این پروفوزالت لازم داری



و این هیولای کار، حتی از ذهن من نیز چگونه لذت بردن را برده، تبصره: عمرا اگه بذارم

این ترم  سه روز در هفته کار می کنم ، برخلاف  گذشته که پنج روز هفته کلاس داشتم، احساس می کردم در دایره سرسام آور هفته ها افتادم، دایره ای که فرصت لذت بردن و زندگی کردن را از من می گرفت و من می خواستم  روزهای برای خودم و شادی داشته باشم 

و حالا اولین شنبه های بی کارم

اولین احساسش این بود که چه خوب می خوابم

خب برای من سحرخیز همچین گزینه جذابی نبود

بعد گفتم حمام طولانی صبحگاهی

که دیدم با ماجرای کمبود آب و  عذاب وجدانش کنار نمی آیم

گفتم صبحانه مفصل،

بعد دیدم  ای بابا منکه کلا صبح فقط نون سوخاری و دمنوش می خورم چه مفصلی

نتیجه اینکه الان ساعت ده است و من فکر می کنم الان تو فرهنگسرا چقدر خوش می گذشت با همکارا 


قسمت جوکش اون قیافه جدی پسره است که منتظره ماسته رنگ بگیره

پسربچه اصرار داره مامانه رنگ موهاشو به سر اونم بزنه، مادره  هم راه حل  خوبی پیدا کرده، هر بار به سر خودش رنگ می زنه به سر اون ماست


می گن گفت و گو ، نه فقط گو گو گو گو گو گو

 یک ویژگی آزاردهنده در برخی از دوستان من وجود دارد که خودم باعث ایجاد آن هستم، 

دوستان من فقط درباره خودشان، دغدغه هایشان، مشکلاتشان ،خوشی ها و دردهایشان صحبت می کنند

دلیلش هم این است که من هم شنونده خوبی هستم و هم از داستانهای دیگران لذت می برم و هم خودم میلی به صحبت درباره خودم ندارم

فقط در دوستی های طولانی این اتفاق به تدریج برایم آزارنده می شود ، حتی دیگر به چنان درجه ای از عرفان رسیده ام که  می دانم الان چرا دوستم زنگ زده ،چه داستانی را می خواهد تعریف کند یا چه غمی دارد، از همه بدتر زمانی است که دو ساعت حرف زدنش را تحمل کردی بعد می گوید: خوب چه خبرا

عین فحش است این بخشش

 مشکل نهایی اینکه حتی با وجود مطرح کردن این ماجرا به صورتهای مختلف کلامی و غیر کلامی،  دوستانم نمی توانند از عادت چند ده ساله دست بردارند

نتیجه اینکه من تلفنهایشان را کمتر جواب می دهم، چت هایشان را کمتر پاسخ می دهم و بدترین تاثیرش این است که کمتر به دیدارشان می روم