گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

خلاصه سالی که نکوست از بهارش پیداست.

اعصاب ندارم

مادرک  از وقتی آمده جن رفته زیر پوستش و مدام متلک بار بابایی می کند و فضا را متشنج می کند و من مدام در تلاش برای آرام کردن شرایط هستم

دوقلوها آمدند و شیطنت هایشان اختلاف مامان و بابا را تشدید کرده  این  وسط  

چند ساعت قبل از سال تحویل  مادرک خورد زمین و علاوه بر آش و لاش شدن صورتش، دستش هم شکست

و تمام صبح عید به دوا و درمان و شکسته بندی گذشت 

دوان دوان برای ماهی و سبزی پلو ناهار خرید کردم و مجبور شدم صحنه کوبیده شدن سر ماهی ها و شکافته شدن شکمشان در حالی که زنده بودند را بارها و بارها تا نوبتم شود تماشا کنم و گمان می کنم که ماهی خودم نیز حتی وقتی  داشتم شکمش را پر می کردم هنوز زنده بود

 در آن وضعیت غذایی نصف سوخته، نصف نپخته و بی نمک  درست کردم که خودم هم تحمل خوردنش را نداشتم و هنوز هم تصویرها  حالم را بهم می زند

به بدبختی سفره هفت سین راه انداختم در فقدان سبزه و با سمنویی که ریخت داخل کیفم و تخم مرغهایی که رنگ نداشتم برای تزیینشان و ...

طبق معمول هر سال باز هم سکوت و آرامش قبل از تحویل سال را نتوانستم تجربه کنم

خلاصه اینکه



نظرات 11 + ارسال نظر
شیدا دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 09:10

من تازه این پست شمار رو خوندم امیدوارم شما و خانواده محترمتان سلامت و شاد باشید

ممنون عزیزم، لطف داری

saeideh دوشنبه 7 فروردین 1396 ساعت 21:16

سال نو مبارک گیسو خانم. مامان منم با بابام تقریبا همین سازهارو زدن برامون.

سندباد سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 21:22

آخی جانم! من خیلی نگران مامان جان شدم امیدوارم به زودی حالشون خوب خوب بشه. امیدوارم بقیه روزای تعطیلات عالی باشن برات گیسو جون و تمامی روزای سال خوب خوب باشه
هیچ وقت فکر نمی کردم همچین چیزی بخونم اینجا.

الا سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 18:50

گیسو جون
باید کمی جستجو کنی ، برنامه مطابق میل مامان رو پیدا کنی. برنامه ای که اون دوست داره و باهاش به آرامش میرسه. و این مستلزم کمی رابطه نزدیک تر و حسی با اوست. تو نمیدونی هنوز نیاز ها و فاز حسی او را. شاید باید با نگاهی دیگر این مرحله حسی را کشف کنی. احتمالا این برنامه عید برایش کمی شلوغ بوده و تعادلش را از دست داده.
شاید کمی برنامه هایی که مختص خودش باشد به او آرامش بدهد.

فریبا سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 17:07

تعطیلات که تموم بشه قدر آرامش رو بیشتر می فهمی و دیگه دلتنگ نمی شید.انشالله مامان زودتر خوب شه شما نمی دونی بابا یه کاری می کنه جلز وولز مامان رو در میاره. من هر وقت که می خوام تلافی کنم به بچه ها می گم زورم که نمی رسه با این کارها انگار به پالون الاغ لگد می زنم.به مادر بگو یه خواننده ام درکت می کنه

گندم سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 14:55

چش خوردی گلم

بنفشه سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 14:51

همهٔ مامانا اینجوری می کنن پس:/
امیدوارم باقی تعطیلات و کلا باقی سال بهتر باشه

ریحانه سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 12:41

من هنوز نفهمیدم چرا مامانا به پر و پای باباها میپیچن؟

بهزاد سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 10:13

انشالا زود خوب بشوند.

حمید سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 09:56

نوروزت مبارک

همه چی همیشه اون طور که دل آدم می خواد پیش نمی ره

شاید کمی می تونستی حدس بزنی،

زهرا سه‌شنبه 1 فروردین 1396 ساعت 06:30

سلام سال نو مبارک بخاطر مادرتون متاسف شدم انشااله بزودی بهبود دیدا کنند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد