گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

چقدر زمان بیشتری داشتیم

بین کتابهای ارسالی از الکساندر دوما هم کتاب بود، نمی دانم پدر یا پسر
اما اگر هم سن و سال من باشید بیاد می آورید سالهایی را که کتابهای چند جلدی و قطوری  در ارتباط با تاریخ فرانسه دست به دست در شهر می چرخید: 
غرش طوفان، بعد از طوفان ، قبل از طوفان، ژوزف بالسامو ...که فکر کنم همه را ذبیح اله منصوری ترجمه کرده بود
منهم در نوجوانی همه آنها را خواندم اما بیاد دارم که  این کتابها هواداران خاصی هم داشت: زنان خانه دار!
خیلی دوست دارم کسی( منظورم یک متخصص)   فضای روانی آن سالها، وضعیت بازار کتاب و ...را 
تحلیل کند که علت این اقبال چه بود؟
و الان زنان خانه دار ما چه می خوانند؟ اصلا می خوانند یا سریالهای ترکی جانشین  کتابهای چند جلدی شده؟
نظرات 8 + ارسال نظر
مسعود سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1396 ساعت 15:54

تو نوجوونی خیلی خوندم ازش اصلا اسمش من رو جادو می کرد باور نمیکنی با خوندن خداوند الموتش هر شب(جدی) خواب میدیدم تو دار و دسته حسن صباحم ولی وقتی فهمیدم بیشتر از ترجمه دخل و تصرف کرده از ترجمه هاش بدم اومد.دلیل اقبال کتاب هاش هم این بود که به قول خودش ذایقه خواننده ایرانی رو می دونست.

دکتر واقعی شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 22:54

نمی خونند با گوشی هاشون ور میرن

سروین شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 03:20

فکر میکنم الان بیشتر دوست دارن تو شبکه های اجتماعی باشند. شاید چون اون موقع این شبکه ها نبود و سرگرمی مردم همین چیزها بود. از طرفی من باور دارم چشم و هم چشمی در فرهنگ ما بسیار پررنگ هست و هر سمت و سویی میتونه داشته باشه. اونموقع افتخار بود که بگیم اینها را خوندیم. اصلا خودش یک تب و عطش ایجاد میکرد که کی اول میخونه. الان بیشتر پست گذاشتن و عکس گذاشتن تو شبکه های اجتماعی باب طبع شده. خلاصه مثل موج یکهو میریم یک طرفی البته نظر من هست و میتونه درست نباشه.
به نظر من سیاستمدارها اول جامعه شناسای خوبی باید باشن تا رگ خواب مردم را پیدا کنن و بعد سوء استفاده کنن.

یاسمین یکشنبه 6 فروردین 1396 ساعت 14:03

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B0%D8%A8%DB%8C%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1%DB%8C

یاسمین یکشنبه 6 فروردین 1396 ساعت 14:02

می دونستی که تموم کتابهایی که ذبیح اله منصوری ترجمه کرده در واقع تمومشون نویسنده اش خودش بودن میگم اون زمان اگه کتاب نویسنده اش خارجی بود طرفدار بیشتری داشت و منصوری برای فروش بهتر کتابهاش نویسنده کتاب رو یه خارجی مطرح می کرد بعد می نوست ترجمه ذبیح اله منصوری من توی اینترنت اکثر نویسنده ها رو سرچ کردم اثری ازشون نبود

فریبا شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 22:16

من که فعلا افتادم تو خط کتابهای روسی.با کمال تعجب کتابخونه های شهرداری کتابهای خوبی داره.بیشترشون فکر کنم هدیه مردمیه.شاید واسه همین خوبه.قدیمها قبل انقلاب کتابخونه نیاوران وباغ فردوس می رفتم هیچ کتاب خواندنی نبود.الان که سرای محله میرم همیشه یه کتاب خواندنی پیدا می کنم.منم خانه دار هستم برای آمارتون گفتم

ای ول به شومو

نرگس شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 18:05

زنان خانه دار اون موقع الان پیرزن هایی هستن که چشمشون راحت نمیتونه بخونه و البته حوصله خوندن هم ندارن. زنان نسل بعد هم فقط خانه دار نیستن. معمولاً یک کار نیمه وقت یا کاری در خانه دارند که بتونن زندگی بهتری از لحاظ مالی داشته باشن. البته من متخصص نیستم. این مشاهدهات من هست که البته محدود به یک یا دوخانواده نیست

مهری شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 15:27

البته اینا موجش فقط تو زنان خانه دار نبودا مو خودم تو دوره کارشناسی میخوندم اینا رو و تو کوی دانشگاه تهران هم که فراوون بود . من متولد پنجاه و هفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد