گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

و همه می خندیدم

در ماشین سکوت است ، از چرتم بیدار می شوم، صندلی جلو نشستم، راننده سواری تهران شمال آشناست، مرا به مسافر صندلی عقب معرفی می کند و می گوید، خانم دکتر خواهر قیامت من است، نشنیده بودم این اصطلاح را ، خواهر در قیامت

تعریف می کند از روستایش و کشاورزی و  کندوی عسل واقعی  که دارد، عسلی بدون شکر، خالص و از زخمها و دردهای می گوید که آن عسل درمانش می کند

بعد از ردیف کردن بیماری ها با حسرتی  طنزالود می گوید: اما تنها زخمی که درمان ندارد زخم زبان  است ، حتی با عسل

مسافر پشت سری می گوید: اونو عزرائیل درمان می کند

نه بابا مردم چی می گن، واه واه واه

نتایج کنکور آمده و دوستان و فامیل و اشنایان همه هیجانزده و درگیرند

و من حیرت زده ام از این جماعت درگیر!

نمی بینند؟ 

زمان بسیار تغییر کرده ، دیگر دانشگاه و رشته سرنوشت فرزند شما را شکل نمی دهد، دیگر دکتر و مهندس شدم الزامی بر امنیت مالی و شغلی نیست

این را که همه می دانیم

پس چرا این همه هیجان و استرس و پول که خرج می کنید؟

مدام از من می پرسند و مدام پاسخ می دهم، مهارتی را به فرزندتان بیاموزید

رشته ای برود که علاقمند است اما در کنارش مهارتی یاد بگیرد که در پایان این چهار سال،  اگر از دانشگاه فایده ای نبرد از آن مهارت ببرد

هرچه می خواهد باشد

کوزه گری

لوله کشی

انیمیشن 

چهار سال  مدت طولانی است برای استاد شدن در هر فنی

اینقدر رویابافی نکنید و در رقابت احمقانه والدین و مدارس و کلاس کنکورها فرو نروید که فقط جیب و اعصابتان آسیب نمی رسد

جوانیتان به شهر گا مهاجرت خواهد کرد

تبصره: حدیثی هست نمی دونم از کی که کجا می گه: بترس از آدمی که خودشو پست می شمارد

همکاری دارم که ازش بیزارم، دلایلی هم دارم، دروغگو است، تهمت می زند  و بدتر از همه بیسواد است ، اطلاعاتش در حد کاردانی هم نیست چه برسد به دکترا، آن وقت اصرار دارد سخت ترین واحد ها را بگیرد و سر کلاس خاطره تعریف می کند

به شیوه خودم کاملا عواطفم را نشان دادم و از او دوری می کنم  ، اینقدر تابلو که تمام همکاران و دانشجویان هم می فهمند و طبعا انتظار دارم که او هم متوجه شود 

حالا او چه می کند؟ 

به گرمی سلام می کند، زمان  أمدن و رفتنم بلند می شود، مدام سر گفتگو را باز می کند ودر حالی که من نگاهش نمی کنم و سوالاتش را بله و خیر جواب می دهم ، جلوی جمع ضایعش می کنم  و اشتباهاتش را توی چشمش فرو می کنم و

و حیرتزده ام می کند وقتی می داند که می دانم لحظاتی پیش زیر آب مرا هم  زده و  همچنان به پاچه خواری اش ادامه می دهد 

حالا تصور کنید سر جلسه دفاع هستم و اون در حال دادن اطلاعاتی  کاملا غلط  ی است که تو تلگرام دانشجوم یه فیلم فرستاده از پنگوئنی ک می زنه تو سر یخ پنگوئن دیگه و می اندازتش تو آب و زیرش نوشته : عواطف شما نسب به فلانی

چنان خندیدم که فلانی جمله اش یادش رفت و تا گردن قرمز شد


گاد بلس اینترنت

خیلی با اینستاگرام و فیس بوک حال می کنم و لازم دانستم دوباره در ستایش آنها بنویسم 

فیس بوک را به دلیل ارتباط چهره به چهره با خواننده ام دوست دارم، نامشان را می دانم، از حال و روزشان با خبرم، از عروسی و عزاهایشان و شادی و غم ها ، از سفرها ی درون و بیرون 

اینستاگرام را به خاطر عکس دوست دارم، در وبلاگ  و فیس بوک عکس گذاشتن عذابی است الیم و حالا در اینستا به راحتی به مدد عکسها داستانم را روایت می کنم ، کاری که در این همه سال نوشتن نمی توانستم و صد الیته که کامنت گذاران  اینستا ی  خیلی طناز و شیرین اند

برایم عجیب است که این تکنولوژی ها ، با این اسمهای اجق وجق، فقط برای من درست شده اند که شما، دوستانم را بیشتر بشناسم و تعدادتان را زیاد کنم

اشاره به ویزیتی که من به دکتر روانشناسم می دهم

داشتم ماجرای امروز را برای رها تعریف می کردم که شخصی کاملا مودبانه به من توهین کرد و من کاملا غیر مودبانه جوابش را دادم و او هم فرار کرد از اتاق بیرون رفت

بعد هم شاهد ی که در صحنه حضور داشت با حیرت گفت : بدجور زدید در برجکش، چه طور اینطور با آرامش منفجر می کنید؟

رها می خنده می گه :می گفتی داداش خرج کردم براش !