گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

چی بهت بگم که دلت آروم بشه؟

راننده جوان و ساکت و کم حرفی است که همیشه مرا از روستا به شهر و برعکس می برد، امروز بی هوا شروع کرد حرف زدن

-این حالا زلزله بود واقعا خانم دکتر،  یا آزمایش بمب اتمی؟

-نه ، زلزله بود واقعا

-جشن تولدو دیدید؟

-آره دیدم

-اون زنه که ..

-آره اونم دیدم 

-خانم دکتر این مسکن مهرها که خراب شدن، مهندسا، پیموتکارا فکر اون دنیا رو نمی کنن؟

-نه  دیگه، فکر نمی کنن، درگیر سود خودشونن

-خانم دکتر، نکنه نیست واقعا

-چی نیست اقای قربان نژاد؟

-اون دنیا، نکنه واقعا نیست که هیچکس از عاقبت کارش نمی ترسه


نظرات 14 + ارسال نظر
سروین سه‌شنبه 7 آذر 1396 ساعت 15:59

من فکر میکنم این باور ماست که پذیرفتیم حتما باید یک وعده گاهی باشه که همه بخاطر رفتارشون مواخذه بشن، اینطوری آرام میگیریم. خیلی ها سالیان سال هر جنایتی بتونن میکنن تهش هم میمیرن تقریبا به شکل مشابه بقیه و این دلیلی نیست که عقوبت کارشونه. همانطور که ممکنه یک آدم خوب هم یک عمر عذاب بکشه و مرگ بدی داشته باشه. باور ما باعث بوجود آمدن یک انتظار در ذهنمون میشه و بنابراین هر اتفاق را با انتظارمون آنالیز و تفسیر میکنه. برای همین برای عده ای یک باور شده که اگر کار بدی انجام بدن حتما یک اتفاق بدی میافته و حتما هم میفته چون انتظارش را میکشن و به ضمیر ناخودآگاهشون از طریق باور فرمان دادن که باید بشه... خیلی ها باور ندارن و حق به جانب هم خطا و گاهی جنایت میکنن و هیچ اتفاقی هم نمیفته.... چون باور دارن کارشون درسته و گاهی انتظار پاداش را هم از نیروهای ماورا طبیعه دارند....بیشتر هم بر میگرده به اینکه چقدر قدرت داشته باشیم یا زورمون برسه، اگر بتونیم خودمون تلافی میکنیم یا حقمون را میگیریم اگر نه انتظار داریم یک نیروی مافوق یک ناجی بیاد و این کار را برای ما انجام بده تا دلمون خنک بشه..... بیشتر اینها باوری هست که باعث بشه اون قلیان درونی آرام بگیره... حالا تصور کنین جوامعی که این باور را ندارن خودشون یک چیزی به اسم قانون میزارن و از راه قانونی مواخذه میکنن و منتظر ناجی نیستن....

گندم دوشنبه 6 آذر 1396 ساعت 22:29

نمی نویسی؟

mim.chista@yahoo.com یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 11:21

سلام .لطفا بنویسید !

هوپا شنبه 4 آذر 1396 ساعت 13:45 http://hopa.persianblog.ir

اکثرا داریم متهم می‌کنیم پیمانکارهایی که دزدی کردن رو ولی خودتون رو ی لحظه بذارید جای اون پیمانکار از خدا بی خبر، قطعا اون آدم هرگز قصد این رو نداشته جون آدما رو ازشون بگیره فقط و فقط فکر پول و ساده انجام دادن کارو راحتی خودش بوده.
حالا این که الان وجدان درد داره یا اصن به هیچ جاشم نیست چه دردی از جامعه مون دوا میکنه؟! بیایید توو خلوت خودمون با خودمون فکر کنیم ببینم کجاها از کارمون زدیم کم کاری کردیم اصن بدون هیچ قصد و غرضی سهل انگاری کردیم. دیگه اون کارو نکنیم.
اون پیمانکار معلمی داشته ک شاید تقصیر اون باشه
شاید تربیت نادرست پدر و مادر مسببش بودن
شاید ی دوست
...
تو نحوه انجام کارهامون تجدیدنظر کنیم. خودمون اصلاح بشیم. جامعه و فرهنگ مون هم اصلاح میشه.

مریم سه‌شنبه 30 آبان 1396 ساعت 19:02

:((((((((((

اشتباهات من سه‌شنبه 30 آبان 1396 ساعت 10:54 http://eshtebahman.blogsky.com/

آدما دیگه اون دنیا رو باور هم ندارن

ADELE سه‌شنبه 30 آبان 1396 ساعت 10:38

آخ آخ
خیلی وفته درگیر جمله آخرم
خیلی وقته

آرمان جمعه 26 آبان 1396 ساعت 01:34

جریان جشن تولد چیه، ما دستمون از دنیا کوتاه است خبر نداریم.

تصویر خانه ای زلزله زده

سمیه.س پنج‌شنبه 25 آبان 1396 ساعت 23:28

شدیدا تکانم داد جمله آخر....

zahra1994 پنج‌شنبه 25 آبان 1396 ساعت 14:52

وقتی آدم فکرای پوچ میکنه مثل این فکر که 3 هزار میلیارد رو خوردن خب حالا این 500 600 تومن که به جایی بر نمیخوره
یا مثلا فقط یه چیزی از بخشندگی خدا شنیدن اما یادشون رفته که خدا حق الناس رو نمیبخشه
خدا حق النفس رو میبخشه حق الله رو میبخشه اما حق الناس...
و وقتی آدم فکر میکنه که باید دم پل صراط وایسی تا تک تک آدمایی که خونشون رو ویرون کردی بیان رد بشن و آیا ببخشنت یا نه اگه نبخشن تا همیشه تو دوزخ میمونی
حتی فکر کردن بهش هم مو رو تن آدم سیخ میکنه چه برسه به اینکه 0.0001% درصد هم اتقاق بیفته
و این حق و ناحق ها اصلاااااااااا ارزش اون 0.0001% رو نداره

به قول بزرگی: خداوند ان شالله همه مارا آدم کند

نرگس پنج‌شنبه 25 آبان 1396 ساعت 11:15

یاد گزارش ارداویراف افتادم. دوزخ در اندیشه های ماست که دوزخ ساختیم

سارا چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 18:58

هست. اتفاقا بودنش خیلی ارام بخش و زیباست. دلگرم میکنه من رو. منتهی فراموش میشه. تصور میکنیم مرگ فقط واسه همسایه است نه ما. انگار قراره تا ابد زنده بمونیم. واسه همین هر کاری میکنیم بدون اینکه ذره ای به عقوبتش فکر کنیم.
خیلی دلم میخواد بدونم الان اون پیمون کار بی ... رف چی کار میکنه و کجاست... امان از آه این مردم و اون بچه های بی گناه. امان...

اثر پروانه ای چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 16:42

نکنه نیست واقعا !! منم خیلی بهش فکر می کنم

... سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 20:37 http://x-daily-x.blogfa.com

وقتی دنیا به سمت مادی گرایی پیش بره همین میشه ... :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد