شما یه فیلم محشر به من بگو که آخرش هپی اند باشه! یک کتاب شاهکار بگو که قهرمانانش بهم رسیده باشن!یه شعر نغز زیر لب زمزمه کن که شادمانه باشه!
می بینی؟
نیست!
حالا در اطرافت نگاه کن یک آدم باحال پیدا کن که زندگی سراسر شادی داشته باشه! یه موجود جذاب دوست داشتنی که هیچ غمی تجربه نکرده باشه!
می بینی؟ نداریم!
پارادوکس عجیبی است که خوشبختها سرگذشت ندارن،شادها داستان زندگیشون جذاب نیست،شاهکارهای ادبی و هنری پایان خوش ندارن
و عجیبتر اینکه راز ماندگاریشون هم همینه! آخر هملت همه می میرند،شاهنامه کتاب مرگ پهلوانانه، بهترین فیلم تاریخ سینما همشهری کین و پدر خوانده است
و آدمهای غم ندیده نه تنها نچسبن که یک کم خل و چلن!!!
همه را گفتم که بگم اگه بالا می رفتیم خیلی خوب می شد ،اگه یه روز قهرمان جهان می شدیم محشر بود اما عجیبه که پیروزی ها در ذهن باقی نمی مونن، اما شکستها جاپای عمیقی دارن
ادبی حرف بزنم؟ در واقع شکست یک امر دراماتیک است!
به همین دلیل گمان می کنم نسلی که دیشب بازی را دید،تا آخر عمرش درباره یک مربی و چند تا جوون و پنالتی و لایی صحبت می کنه
و چرا اینطوره؟
نمی دونم شاید به دلیل کنتراست باشه که همه چیز را زیبا می کنه،شاید به این دلیل که بعد از شکست داستان ادامه داره برخلاف پیروزی که قصه را تموم می کنه و اجازه تخیل بیشتر نمی ده
شاید چون همه چیز در کنتراست جلوه بیشتری می کنه،بهتر دیده می شه
مثل تضاد نور شدیدخورشیدی که همین الان از پشت خونه ام طلوع کرد با درختان تاریک باغ ...
پی نوشت: و هر قاعده ای استثنا دارد
البته حالا که به دفترم نگا می کنم جمله برعکس بود :
اگه می خوای تو خوشبختی بیست بگیری باید تو زندگی صفر بگیری.
پارگراف های اول تلخ بود اما واقعی
وسطاش قصار شد و بیاد ماندنی مثل " شکستها جاپای عمیقی دارن"
ولی جمله ارتباط دادن این پست خوب به فوتبال از طرف یه خانم یه شوک بود
پ.ن : چه جمله متحول کننده ای استاد زارع خانم گندم براشون نوشته چقدر عمیق : " اگه می خوای تو زندگی بیست بگیری باید تو خوشبختی صفر گرفته باشی"
نفهمیدم چرا یک خانم درباره فوتبال حرف بزنه شوک ایجاد می شه ؟
داستان اودیسه پایانش خوب بود. من پایان غمگین دوست ندارم.
یک استاد عارف با یک سبیل شبیه محمود فرشچیان خیلی لاغرتر از اون مدرس درس سیستم های مخابراتی داشتم که درس خونده دانشگاه شریف بود وقتی ما امتحان مخابرات می دادیم او گوشه تخته برامون مینیاتور می کشید عاشق شعر بود و دوست داشتنی بود .
وقتی فارغ التحصیل شدم گوشه دفترم برام نوشت اگه می خوای تو زندگی بیست بگیری باید تو خوشبختی صفر گرفته باشی. استاد زارع هر جا هستی خدا یارت.
ممنون که جواب دادی گیس طلا جون....فکر کنم نظرتون رو تا حدی متوجه شدم.اما خب باز هم یک نکته ای را گفتی که هیچکس بهش توجه نکرده بود.
ایکاش نظر خودتون رو هم در پست قبل می گفتین.اینطوری یه چیزیش کم هست.
من درگیر چیز دیگری بودم دایان
اینکه یک زن این متن را منتشر کرده بود!
"رستگاری در شائوشنگ" هپی انده دیگه، نیست؟
خیلی خوب نوشتی . عالی بود. و هیچ هم احساساتی و رمانتیک نبود. واقعی بود. چون تیم ایران عالی بود.
توصیه میکنم مصاحبه مطبوعاتی " کیروش " را در پایان بازی بخوانید. عالی بود. خیلی واضح و آشکار گفت : چه کسی پشت صحنه نتایج بازی را تعیین میکند؟
و همینطور احساسات و ساپورت تمام کشورها از تیم ایران در صفحه فیفا. و به گفته همگی قهرمان واقعی این گروه ، تیم ایران بود.
زیباترین تعبیری هست که برای شادی ماها برخلاف حذف شدن مون وجود داره:))