گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گربه دزده بود ....

رییس دانشکده در حالی که قرآن تو دستش بود، خدمتکار فضول و معروف را صدا زد تو اتاقش، زن تا قران را دید شروع کرد به داد و فریاد و گریه و زاری که: 

به خدا من کاری نکردم، من قسم نمی خورم، من دست رو قرآن نمی ذارم ، به خدا من چیزی به کسی نگفتم...

حالا ساکت هم نمی شه که رییس بگه :

 بابا من سیدم ! بیا عیدی تو بدم !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
سندباد دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 09:36

وااااااااااای خودشم برای خودش بدسابقه شده بود!

غزل یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:36

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد