بهار که می شود عجولتر می شوم برای زندگی، احساس اینکه فرصت کمی برای لذت بردن از زندگی دارم بیشتر می شود و هر عصری که بدون طبیعت و دوست و چیزهای خوشمزه بسر شود، غمگینم می کند
در بهار با مرگ زمستان و بیدار شدن زمین، من به مرگِ خودم بیشتر می اندیشم،
گمان نمی کنم که عمر طولانی داشته باشم احتمالا در یکی از این جاده ها خواهم رفت و نه قطعا در بیمارستان
اما حتی اگر همین بهار بمیرم، می دانم که حیف نکردم زندگی ام را
بسیار اشتباه کردم، فرصت سوزی های فراوان، ترسهای که شکستشان ندادم، تصمیم های غلط
اما با این همه معتقدم که خوب از پس خودم و مشکلات برآمدم و بابت آن بقیه چیزها هم خودم را می بخشم
یافتن راه زندگی در حال زندگی کار سختی است، منطقی اش این بود که از قبل می دانستیم که می آییم و یک برنامه ای برای آینده داشتیم
اما در این مدت چهل و اندی فهمیدم که هیچ منطقی بر زندگی جاری نیست و عین کایاک سواری وسط موجهای خروشان باید تصمیمت را بگیری
و بله
ترسناک است که همین تصمیم های احمقانه با عقل کوچکمان زندگیمان را شکل می دهد
اما همین است دیگر
و هر کاری کردیم بهترین و تنها کاری بوده که از دستمان بر می آمده و خیلی هم هنر کردیم
عجب پستی بود در این وانفسای حال بدم.
مرسی خانم دکتر
ممنون بابت تمام حس های خوبی که تو نوشته هاتون هست
چقدر به دل نشست این متن
" و خیلی هم هنر کردیم" یادم باشه اینه جمله را آنجا که می خواهند به حساب و کتاب ما برسند بگویم.
خیلی دوست دارم. حرفات آبی ریخت رو دلم. ارومم کرد
گیسو جان اون آخرین جمله مخصوص افرادی مثل شماست که زندگی رو حیف نکردن نه آدم هایی که تمام زندگیشونو هدر دادن ...
عالیه گیسو جان، خیلی خوشحالم که کسی رو میشناسم (هرچندمجازی) که فلسفه زندگیش انقدر قشنگه و دیدگاهش حال آدمو خوب میکنه
پایدار و پیروز باشی
خیلی هم عالی! با این استدلال، زندگی و بعضاً مشکلاتش رو خلع سلاح کردید
... دیگه چیزی برای از دست دادن در مقابل شما نداره!
خوش بگذره.
زندگیتون به کام
دقیقا چقدر بنویسم موافقم و گل گفتین و کیف کردم و یه دونه اید و حرف ندارید و همینه و خودشه راضی میشید؟؟؟
مرسی گیسو جان.
مرسی.
فرستادم گیسو جان . امیدوارم که برسد.
گیسو جون
حتما نام " آلن بدیو " را شنیده ای . فیلسوف " چپ نو " . میگویند حرفهایش را مشکل بیان میکند. اما ساده شده آن را دیگران نوشته اند.
خلاصه در مجموع " نظریات فلسفی اش " همین حرفهای شوما رو تئوریزه فرموده اند.
" هیچ جریان علت و معلولی " موجب یک اتفاق نمیشود، بعد از اتفاق افتادن انسان میرود علت و معلول را پیدا میکند. حدس اینکه با این علت , معلول این میشود , تاریخ نشان داده که , صحیح نیست. خلاصه اینکه حرفهایت بسیار شبیه این فیلسوف بود. و صد البته خیلی هم من با شما موافقم. بنظر من هم همینطور است.
اگر پ.د. اف " نظریاتش را به زبان ساده میخواهی بگو , برایت میفرستم.
بله، حتما ممنون می شم
چقدر عالی!چقدر عالی! با تمام گوشت و پوستم درک کردم! (البته فکر کنم! و البته عمقش مسلماً فرق می کنه!!) ولی خیلی خوب بود و درحد خودم فهمیدمش!
از سطر 6 به بعد بیشتر! چیزایی که مدتیه نم نمک به خودم میگم. و چقدر خوبه می بینم یه مرجع تقلید تأییدش کرده! درمورد سطرهای اول هم که به شدت امیدوارم زندگی خوب و خوش و اگر صلاحه طولانی داشته باشین. با سلامت کامل تا آخرین لحظه ش و خوشگذرانی های بسیار مطلوب! و سفرهای خیلیییییییییی فوق العاده
سلام
خوبین
نوشته خوبی بود
خیلی با احساس نوشتین لذت بردم
میشه به وبلاگم سر بزنین