طبقه برای حمام خریده بودم و جعبه به بغل هن و هُن کنان به سمت خونه می اومدم که مردی دوان دوان به سمتم دوید و از کنارم رد شد و رفت و در همان حال با عجله و مهربانی و نگرانی گفت: خب خبرم می کردی برات بیارمش!
ببین منو ! بیا بنویس دیگه بعد از فرشته باید به جون تو غر بزنم تا بنویسی
راستی برم این هیستوری ساعت گذشته رو پاک کنم قبلنا می نوشتم گ بعدِ اینتر خودش می دونست باید بیاد گیسو طلا امروز گوجه فرنگی سرچ کردم بعد از نوشتن گ میره سراغ گوجه
حتماً دوان دوان داشت میرفت به یکی دیگه که خبرش کرده کمک کنه!
امکانات محله به مرور کشف میشن
ممکنه کم کم شیشۀ اژدها هم پای یکی از خونه ها پیدا بشه؟ جان اسنو رو خبر کنیم!
ببین منو ! بیا بنویس دیگه بعد از فرشته باید به جون تو غر بزنم تا بنویسی
راستی برم این هیستوری ساعت گذشته رو پاک کنم قبلنا می نوشتم گ بعدِ اینتر خودش می دونست باید بیاد گیسو طلا امروز گوجه فرنگی سرچ کردم بعد از نوشتن گ میره سراغ گوجه
سلام و درود
آره واقعا چرا رفت؟
پس چرا رفتی چرا من بی قرارم....
:
بی ربط به متن ، مربوط به تیتر!! :
متاسفانه اینستاگرام از دسترس خارج شد.
خوب پس چرا رفتی!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب نمیشه که هم خبر نکنین هم کمکتون کنن. مردم ما بسیار اصولی و منظم هستن
وای :-)))))))
حتماً دوان دوان داشت میرفت به یکی دیگه که خبرش کرده کمک کنه!
امکانات محله به مرور کشف میشن
ممکنه کم کم شیشۀ اژدها هم پای یکی از خونه ها پیدا بشه؟ جان اسنو رو خبر کنیم!
خیلی خوب بود
یعنی اینقدر خندیدم
دوباره هم خوندم و دوباره هم خندیدم