من بسیار مرگ اندیشم، می دانم که راه فراری نیست، همه در آستانه ایم
و همین دلیل لذت جویی من است
اینکه می دانم باید بروم، باعث می شود که هر لحظه ای که به خوشی نگذارد ، حیف شده باشد
غمهایم را هم کمرنگ می کند، مرگ، اینکه بدانی میمیری ، تو و آنچه که آزارت می دهد ، همه می میریم، قضیه را خیلی قابل تحمل می کند
تنها تفاوتم این است که لذتهایم اندکی عمیقتر از دیگران است
علاوه بر خوردن و خوابیدن که لذتهای اصیل و غریزی هستند
من از عطرها ، صداها ، از رنگها و ترکیب بندی فضا ، از ریتم و تعادل و توازن لذت می برم
از کتاب خوب، موسیقی دلنشین ، فیلم جذاب، تمامی هنرها
از لبخند آدمها ، از نگاه پر محبتشان
از خوبی دیدن، خوبی کردن
از رشد کردن، رشد دادن
از بودن
از زنده بودن
زندگی کردن
میشه جواب بدی؟
جدی پرسیدم. اینکه همه یه روز میمیرن رو چرا خیلی ها فراموش میکنن؟ و هر کاری بخوان میکنن. کم نداریم از این جماعت تو بلاد خودمون ایران
من نمی دونم اونا چرا اون طورن، من این طوری هستم
اون وقت این همه ظلم و وحشی گری چیه پس؟
الان این سوالو من باید جواب بدم
برای همینه که خیلی دوست دارم
وقتی می دانی همه چی آخرش به پوچی ختم میشه دیگه چه لذتی ؟
خب تو لذت نبر
سلام
فکر مرگ باعث می شه به خاطر زندگی گذرا به کسی ظلم نکنیم یا حداقل کمتر باعث آزار دیگران بشیم
عالی بود . اینو دوست داشتم !
چقدر خوب که اینهارو نوشتید.منو واقعا به فکر واداشت.