گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

به آهستگی پیر می شویم

با خانمی هفتاد ساله آشنا شدم که  ظاهرا آدم بالغی بود اما وقتی با او همکلام شدم، کودکی را دیدم که هنوز از دست پدرش عصبانی بود، با دوستش قهر بود و  همچنان به دنبال مردی جوان و پولدار و خوش تیپ بود!

ترسناک بود، کسی که گذر زمان را نپذیرفته و هنوز در رویای سالهای دور زندگی می 

کند.

 این چندمین بار است که با چنین زنی برخورد می کنم و عموما همه در گذشته بسیار زیبا و فتان بوده اند و شاید به همین دلیل از دست دادن جوانی و زیبایی با هم اینقدر برایشان دردناک است و غیرقابل پذیرش

به گمانم که هر سنی جذابیتهای خودش را دارد به عنوان یک زن میانسال من الان تسلطی بر زندگی دارم که بیست سالگی نداشتم، بلوغی که در گذر سالها بدست 

آوردم و آسانگیری که تجربه یادم داد

آن چه که نباید پذیرفت  ،

الگوهای از پیش تعیین شده جامعه در مقابل افراد مسن است.

همانها که با جمله: زشته تو این سن و سال 

!

شروع می شود


رفاقت

خسته و گرمازده  از بیرون می آیم و اولین کارم حتی در اوردن جین ام نیست بلکه برداشتن یک خوردنی  از داخل یخچال ونشستن جلوی مانیبور و دیدن فرندز است

نمی دانم این سریال در خود چه رازی دارد که هنوز مرا می خنداند ، به زندگی امیدوار می کند، غم هایم را پر می دهد و خستگی ام را تبخیر می کند

گمان می کنم دلیلش همان  معجزه ای باشد که مرا در این همه سال زنده نگه داشته است


و رویاهای که می آیند

ترم تموم شد، من می خوابم، می خورم، سریال نگاه می کنم و دوباره می خوابم، خستگی طولانی در تنم جا خوش کرده 

سوالها را طراحی کردم، بعدش امتحانات است و بعد تصحیح اوراق و بعد از اون.... سفر

هنوز تصمیم ندارم کجا خواهم رفت، شمال هند که تابستانها خنک است یا تاجیکستان، یا بخشهای  از گرجستان که سفر قبل از دست دادم،

به مراکش و بقیه افریقا هم فکر می کنم  و دوباره زیر کولر به خواب می روم 

شیفته اش شدم

امروز در مطب دکتر زنان نشسته بودم، ناگهان زنی که داخل اتاق دکتر بود بیرون دوید و رو به دیوار زار زد، بسیار کوتاه،  بعد چند نفس عمیق کشید ، با دستمال کاغذی چشمها را خشک کرد و دوباره به داخل اتاق دکتر بازگشت

،

،

،

شیوه پذیرفتن واقعیتی که دکتر به او گفته بود

شانه هایش زمان بازگشت به داخل اتاق

و تلاشش برای دوری از هر نوع دلسوزی 

و حالا به نظرتون شام بخورم یا برم کپه مرگم را بذارم ؟

محتویات امروز شکم بنده به ترتیب زمانی از صبح تا کنون 

حلیم 

نان سنگک خاشخاشی

چایی

سیب

کوبیده و یکی دو لقمه شنیسل و خورشت سبزی

نوشیدنی انبه گازدار

تخمه

گوجه سبز

توت فرنگی

چیپس و ماست موسیر

قهوه

قرقورت سه مدل مختلف بجنوردی 


بعد از تحریر

دلمه داخل یخچال الان نیستش