گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

Gisoshirazi

بیشتر اینستاگرام هستم بچه ها

و تقریبا هر روز اونجا پست می ذارم و ببخشید که اینجا کمتر می یام

آدرسش هم همون بالایی

همانطوری که کارمندانش گردن خم می کنند

یکی از روسای دانشگاه را در بانک دیدم، جلوی رییس بانک گردن خم میکرد برای وام 

نه تو رو خدا حتما بیا گل و سرو را با گاو و بز مقایسه کن ببین می شه یا نه نابغه

استاد می خوام مقالمو تطبیقی کار کنم می شه؟

بله می شه ، موضوعت؟ 

می خوام نقوش گیاهی را با جانوری مقایسه کنم می شه؟

نظر خودت چیه؟!!!!

به قول بچگی: ازاس سر

در دوران افسردگی هستم، فقط افسردگی من شبیه ادمیزاد نیست، کار می کنم، فیلم می بینم، کتاب می خونم، معاشرت می کنم، به باغچه می رسم و افسرده ام

حتی خوب هم می خورم و خوب می خوابم

فقط خودم می فهمم که افسرده ام، دلم چیزی می خواد که اینجا نیست، کسی که ندارم، جایی برم که نمی دونم و همش تو ذهنم دنبالشم  

هر وقت که زندگیم تکراری می شه اینطوری می شم و معنیش اینه که دوباره باید بزنم زیر صفحه منچ و از اول شروع کنم


مجبور شدم که ببخشمش اینقدر که صحنه مضحک بود ...

مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار

مرد جوان هم گذاشت دنبال پسر  و منم از ترس خشکم زده وسط حیاط!

مرد جوان برگشت و معلوم شده پسره کارگرش بوده که فکر کرده خونه  خالیه اومده دنبال اردک!

کلی عدرخواهی کرد و رفت و البته فهمید که رنگ به صورت من نیست

برگشتم داخل خونه و شروع کردم گریه کردن،من وقتی می ترسم یا عصبانی می شم عر می زنم، حالا هر دو باهم بود ، عصبانی از اینکه چطور به خودشون اجازه می دن از دیوار بیان بالا که

 یکی از تو باغ صدام می زنه،رفتم که آدم بکشم ، دیدم مرد جوان با یک سبد توت فرنگی تو باغ همسایه ایستاده

و منو که پشت پنجره دید شروع کرد به عذرخواهی مجدد

و قسمت مضحک قضیه اینکه در حالی که می گفت ببخشید کارگرمون از دیوار اومده بالا،  برای دادن توت فرنگی خودش هم از دیوار بالا اومده بود !!!