گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

ده تا آخه ؟ خودت جهنم اون استاد راهنماتم باید تبعید بشه سیبری با راسکولنیکوف

-پایان نامه اش ده تا فرضیه داشت، می شه گیسو؟

- شدن که می شه اما جرمش خیلی سنگینه

- چقدری مثلا؟

- اعدام یا حبس ابد با اعمال شاقه

جدا؟ نمی شه؟ اصلا راه نداره؟

- نمی یایی تهران؟ یعنی نمی خوای رای بدی؟

- من ؟ معلومه که رای می دم، همین جا به هر دو فهرست، تکرار می کنم به هر دو فهملرست 

- بامزه ، اونجا فقط می تونی به کدخدای دهتون رای بدی، پاشو بیا تهران  

-!!!؟؟؟؟

ایرانیان غریب

با دسته های گل و هدیه های دانشجویانی که دفاع کرده بودند به سمت تاکسی رفتم، پسر بسیار جوانی با دیدن من و وسایلم، از نشستن بر روی صندلی جلو صرفنظر کرد و رفت پشت نشست، تشکر کردم و به  راه افتادیم، پولم ده هزارتومنی بود و راننده بداخلاق پول خرد نداشت، پسر کرایه مرا حساب کرد، گفت : ارزش حرف شنیدن از راننده را ندارد


یک گلدان کوچک کاکتوس بین هدیه هایم بود، آن را به پسر دادم و نگران که مبادا جلوی بقیه مسافران خجالت بکشد و رد کند

لبخند زد و قبولش کرد

گروتسگ

دخترک برای  دفاع عجله داشت، شوهرش  او را کتک می زد و با ادامه تحصیلش مخالفت می کرد،نمی خواست تمدید کند.  استاد راهنما و دانشکده همکاری کرده و جلسه اش زودتر از موعد برگزار  شد.

هنگام  دفاع در صفحه تقدیم پایان نامه اش نوشته بود: تقدیم به همسرم 

هنوز دست از شمردن بر نداشته بود

راننده سواری با دختر شاد  و  پرگو آشنا  از کار درآمد و مدت طولانی  احوال پدر و مادر و بقیه را پرسید و دختر با شادمانی و خوشرویی جوابش داد

راننده یاداوری کرد که خواهر مرحوم را هم چندباری سوار کرده و پرسید : چهار سال شد؟

دختر جواب داد: 

پنج سال و سه ماه