زمانی که تصمیم گرفتم به شمال بیایم با مشاورم از ترسهایم صحبت می کردم، گفتم که می ترسم در آنجا تنها بمانم و نتوانم کسی پیدا کنم ، ضمن اینکه فاصله باعث شود دوستان تهرانم را از دست بدهم.
او به من گفت دوست اگر دوست باشد فاصله مانع بزرگی برایش نیست اولا و دوما تو اگر آدمی هستی که در تهران توانستی دوست پیدا کنی در شمال هم می توانی، مهارت هایت که عوض نمی شود
دیشب در میانه مهمانی پرشوری پر از موسیقی و آواز و غذاهای خوشمزه در حالی که از خنده قهقهه می زدم ناگهان بیاد آوردم که من تا دو سال پیش هیچکدام از اینها را نمی شناختم
و آخر شب که به خانه برمی گشتم برای دوستانی غذای مهمانی را بردم که بیست سال است می شناسمشان
دوست خوب واقعا نعمت بزرگیه.
شاید اشتباه می کنم ولی همیشه معتقد بودم آدم بهترین دوستاشو قبل از 25-26 سالگی پیدا می کنه!
کاش مهارتای شما را داشتم من بی اندازه کمرو و بی عرضه ام ! حتی توی شهری که دنیا اومدم دوستی ندارم . با این که برای دوستام همه کاری می کنم . خیلی دلم میخواد جرات پیدا کنم و از این وضع نجات پیدا کنم حالا که سرنوشتم تنهاییه
نه دست از تلاش بر ندار
جرات پیدا کن
دم شما گرم
تجربه دانشگاه در شهری غریب رو داشتی 30 سال پیش.
تجربه اومدن تهران رو داشتی 20 سال پیش.
پس این تجربه جدید رو، در این دو سال، خیلی خیلی راحت تر گذروندی
همه چی هم یهو تغییر نکرده در این دو سال، چند روز تهران، چندین روز اونجا.
اما دوستی هم نعمتی هست و روابط اجتماعی هم خیلی به روح و روان و جسم آدم کمک می کنه
واقع دوستی فاصله سرش نمی شه
خب باشه یادم نبود اینجا تاییدی نیست عیبی نداره اونقدر هم که منتشر نشه
سلام گیس طلای عزیز میشه این پیام من رو منتشر نکنی ممنونم میشم از لطفت ... حقیقتش این ِکه یه راهنمایی میخواستم من برای پایان نامه م میخوام یک بین هوش مصنوعی و ادبیات داستانی یک ارتباط برقرار کنم برای مثال میخوام از تکنیکهای متن کاوی در یک متن داستانی استفاده کنم خوب بحث قسمت ِکامپیوتریش که خیلی تخصصی میشه ولی بحث ادبیات داستانی ش بر میگرده به این که من فکر کنم باید حتما براش یک دیتا ست تهیه کنم البته هنوز اکی قطعی رو از استاد راهنمام نگرفتم ولی اگر اکی داد شما کدوم کتاب یا کتابها رو در نظر میگرفتی اگر میخواستی یک مرجع کامپیوتری در ایران داشته باشی برای مثال این که بتونی یک جستجوی محتوایی روی یک متن داستانی داشته باشی اون هم با استفاده از یک سرچ ؟ میدونم خیلی درهم برهم نوشتم ببخشید ممنون میشم اگه راهنمایی م کنی ...
یک نمونه نظیرش رو پیدا کرده بودم که چند داستان علمی تخیلی رو با هری پاتر مقایسه کرده بود از نظر اسطوره شناسی....
مرسی گیس طلا جونم
شیوا جان نفهمیدم ماجراتو
مفصل برایم ایمیل کن ببینم چی می گی
این استعداد بینظیری است. علیرغم نیاز شدیدی که به محبت کردن و دریافت کردن دارم ، هرگز نتوانستم به جز چند دوست واقعی در زندگی داشته باشم. درسته احساس تنهایی. اما نه خالی بودن. در نهایت قسمتهای خالی را باید خودم پر کنم.
دلم برای دوست خوب همیشه تنگ است. اما استعداد ندارم.
این بود تجربه من از تنهایی. نوشتم که بگویم این هم یک داستان دیگر پذیرفته شده.
دوست یعنی ایجاد توقع
همیشه از دوست صمیمی پرهیز می کردم و فقط دوستان معمولی داشتم و حالا گرفتار دوست صمیمی هستم که تمام ازادی روان و ... ازم گرفته . کاش همه دوستها معمولی بودن
یعنی تو برای همیشه شمال موندگار شدی؟
دوست همیشه خوبه
20 سال عمر کمی نیست.
عالی بود.