گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

بدیهیات

زنگ زد که دارم می روم سفر ، می آیی؟

گفتم می آیم

و راه افتادیم

زنی زیبا و با کلاس است، همسر و مادری کوشا ، به سختی درس خوانده و رییس شرکت خودش  است

حالا می خواست چند روزی با خودش خلوت کند

همسر و فرزندانش در اقدامی گروهی اعلام کرده بودند که از او رضایت ندارند، هر شب غذا نمی پزد و  خانه همیشه برق نمی زند و لباسهای آنان همیشه شسته و اتو شده نیست

آمده بود از خود بپرسید که چه کند تا همه راضی باشند

هنوز به ذهنش نرسیده بود که شاید  حق با آنها نباشد


نظرات 22 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت 11:50

نصف بیشتر تقصیرها گردن خودمون هست. ما زنها کمتر از بقیه مقصر نیستیم. جامعه اگه نگاه درستی به ما نداره بهترین
و البته درسترین کاری که میتونیم انجام بدیم تربیت درست بچه هاست . به اونها یاد بدیم زن بودن فقط پخت و پز و اون کلیشه هایی که در جامعه ما وجود داره نیست. دوست شما یه زنه که نتونسته این نگاه رو به بچه هاش یاد بده. یاد بده هر کسی مسئول کارهای خودشه. مادر بودن به معنی به دوش کشیدن کارهای شخصی بقیه افراد خانواده نیست. و این هیچ ربطی به عاطفه مادر و احساس مادرانه نداره. ما زنها خودمون شریک جرمیم.

Taraaaneh سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 17:58 http://taraaaneh.blogsky.com

خب وقتی خودت باور داری که وطبفته و عذاب وجدان داری از کدبانو نبودن، از همسر و بجه ها جه انتطاری میشه داشت؟ فقط یادمون باشه وقتی تقسیم کار شد انتطار نداشته باشیم همه جیز بدون نقص و مطابق میل ما انجام بشه باید کوتاه اومد و انعطاف داشت.

باغ فردا دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 11:37

من شخصا سالها در شرایط اشتغال انهم یک شغل بسیار سخت بودم اما به اهل منزل یاد دادم که به دلیل شرایطم لزوما نمیتوانم مادر کدبانو همیشه اماده به خدمت باشم
چطور مزایای در امد مادر در خانواده خوب است اما معایب یه مادر تمام وقت خانخ دار بودن خوب نیست
باید باور کنیم شرایط زنان انروز خصوصا شاغل شرایط نسالهای قبل نیست
اصلا به نظر من معنا ندارد

کاملا موافقم

راحیل دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 08:13

به نظر من چنین مشکلاتی زیاد ارتباطی به تربیت خانوادگی نداره چون فراوان مورد متناقض دیدم و رمز موفقیت موارد موفق، این بوده که از ابتدای ازدواج و وقتی هنوز نازشون خریدار داشته، در مواقعی درست و به جا ناز کردند. مثلا اگر در سیکل بودند حتما عنوان کردند و گفتند که نمی تونند سرپا بایستند حالا شاید با اغراق. اما این هنر را داشتند که خودشون رو نیازمند حمایت مرد نشون بدن. کاری که زنان شاغل موفق هم از اون ابا دارند، هم تقبیحش می کنند. از نظر خیلی از ما، زن موفق مساوی زن مستقل هست و تجربه شخصی من ثابت کرده، وقتی خودت را مستقل نشان دهی، با فرض اینکه از پسش برمیایی، هر روز وظایف بیشتری بر عهده ات گذاشته میشه، یه جورایی داری با رفتارت نشون میدی من اونقدر قوی هستم که نیاز به کمک ندارم. به نظرم این الگوی زن موفق همه فن حریف در شغل، آشپزی، خانه داری و هنرهای دستی و همیشه مرتب و همیشه زیبا نیاز به اصلاح داره

با این قضیه نیازمند نشان دادم مخالفم
من اصلا شاید بتونم همه این کارها را با هم انجام بدم
اما دلیلی ندارد این کار را بکنم
وقتی تقسیم وظایف عادلانه باشد

دایان دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 01:33

سلام گیسو جان.بیشترین لطمه را در این موارد از خود زنان دیده ام.بیشتر زنان مرتب دارن در بین فامیل و دوستان, همجنسان خود را در این قبیل موارد نقد می کنند.تازگی می شنوم که در ادارات با همکاران مرد هم وارد صحبتهای خودمانی درمورد زن و زندگیشان می شوند و خدانکند که بفهمند آقا در این موارد توقع بیشتری از همسر خود دارد تا بتوانند زن مربوطه را بی مسئولیت یا بی عرضه و بی دست و پا جا می زنند البته اغلب با زیرکی و خیلی زیرپوستی که معمولا آقایان با اون مغز نخودیشون متوجه نمی شوند این خانم افکار خودش رو به اونها خورانده.همه اینها هم فقط برای یک چیز هست که اثبات کنند من از همه بهترم.متاسفانه اغلب زنان ما خیلی در این مورد ضعف شخصیتی دارند و برای تسکین موقت خود همجنسانشون رو تخریب می کنند.
تذکر زهرا جدی هست.البته من اگر باشم میگویم ببینید پدر اون آقا چه نگاهی به زن داشته که اغلب پسر هم همان نگاه را دارد.
امثال مادام آرامش هم که نظرا ت خود را میخواهند به زور به حلقوم ملت فرو کنند انگار وحی الهیست و حیف است مردم مثل آنها نباشند.

آرامش یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 15:38

خانم دکتر نسبتا باهوش ،،درسته ای پی ها یکیه ولی ممکنه دو تا خواننده مختلف با استفاده از یه دستگاه مطلب بخونن و برات نظر بذارن
در ضمن وقتی از نظر شما محوریت عقل و هوش و فهمیدن فقط خودتون هستی مسللللمه نظر بقیه چندان ارزشی نداره

عاشقتم
دو نفر پشت یک دستگاه نشستند با هم موافقند و اسم هر دو تا هم آرامشه

زهرا یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 12:29

سلام گیسو جان، منم تو موقعیت دوست شما قرار گرفتم ،آخرش دیدم هیچ راه گریزی جز شام پختن نیست،پختن شام برام خیلی عداب آور بود چون عصر به بعد هیچ انرژی برای انجام کار نداشتم، بیشترین انرژی من ابتدای روز بود که اونموقع سر کار بودم، پس یه ترفندهایی رو بکار بردم مثلا اگر برای ناهار گوشت چرخ کرده سرخ میکردم و مثلا به عدس پلو میزدم مقدار بیشتری سرخ میکردم و برای شب ماکارونی درست میکردم یا اگر ناهار مرغ داشتیم یه مقدار از مرغ رو کنار میذاشتم و سالاد اولویه یا کوکو مرغ درست میکردم،....به هر حال کاری کردم که یه مقدار شام پختن برام آسونتر بشه بقیه هم راصی باشن،مسولیت اتو کردن هم که به خودشون کم کم محول کردم ،ولی مدیریت لباس شستن رو خودم بعهده داشتم وبیشترین مشکل رو تو این زمینه با دخترم داشتم که هر بار میرفت بیرون و میومد لباساشو عوض میکرد وبعد که لباسی رو که میخواست تمیز نبود اعتراض داشت ،پس به جای اینکه یه بار در هفته لباسشویی روشن بشه کردمش دو بار در هفته ،
میدونم که این پست راجع به مسولیت پذیری همه اعضا خانواده وتقسیم کار بود ولی خواستم بگم که با کل کل کردن هیچی درست نمیشه باید یواش یواش مسوولیتا رو به خودشون محول کرد
خودم توی خانواده ای بررگ شدم که مادرم همیشه پای چرخ خیاطی بود پس کسی منتظر مادر نمیشد تا غذا درست کنه یه دفعه پدرم غذا رو درست میکرد یا خودمون دست به کار میشدیم،هیچکس ابایی از کار کردن نداشت،
یه تذکر هم دارم برا اونایی که هنوز ازدواج نکردن، اینکه ببینن طرف مقابل دیدگاهش راجع به زن و نوع مسوولیتهاش و یا برعکس چیه، اگه به همسر بعنوان وسیله ای نگاه میکنن که باید همه امور منزل را برای آرامش بقیه انجام بده کمی نسبت به این ازدواج تردید کنند.
ببخشید که طولانی شد

زهرا خیلی ناراحت شدم از خوندن کامنتت
امیدوارم راهی به جز روش تو وجود داشته باشد

آرامش یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 07:10

منم با نظر آرامش موافقم
وظیفه یک مادر و یک همسر در وهله اول محبت و عشق ورزیدن به خانواده است..،،بزرگترین مسئولیتی که خداوند بر عهده یک زن گذاشته
و ما زنها در اغلب موارد برای نشون دادن حجم بالای محبت و توجه خودمون شروع به خدمات رسانی به اطرافیان میکنیم
گاهی با یک خط اتوی تیز روی پیراهن همسر و گاه با یک وجب روغن قورمه سبزی جا افتاده برای بچه ها..

برای همینه که اکثرا یک خانم زیر سوال برده میشه و فقط از این جهت نیست که مسئولیت ها و وظایف خودشو درست انجام نداده ،بلکه اون عشق کافی به خانواده داده نشده

ارامش به توان دو
شما لباس همسرت را اتو کن و قورمه سبزی بپز
اما یک کم در باره ip هم مطالعه کن
تا با یک اسم دو بار کامنت نذاری
و خودت با خودت موافقت نکنی
ای کیو
حتی اسمت را عوض نکردی

آرامش یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 06:55

سلام
گیسو جان شما برای عنوان مطلب در مورد خانم دوست،در اولین نکته اشاره به زیبایی و با کلاسی فرد داری و این به نظر من بسیار فرد رو حق به جانب و مورد توجه قرار میده و خواننده در ناخوداگاه خودش بلافاصله حق رو به اون میده بدون اطلاع ازدیگر شرایط موجود

بنظر من یعنی به صرف زیبایی و سخت کوشی و داشتن تحصیلات نمیشه حکم به کامل بودن فرد داد
ضمن اینکه من مخالف ظلم ها و اجحاف هایی که در جامعه به خانمها میشه نیستم
اما سوالی که برای من نوعی پیش اومد اینه که اگه شما در اول مطلب اشاره ای به زیبایی و کلاس این خانم نمیکردید ،این موج مخالفت با افکار خانواده ش هم باز پیش می اومد یا نه؟

امیدوارم مثل چند پست قبلتون(وسایل دست دوم) انگشت اتهام به طرف من خواننده گرفته نشه که اصل موضوع با فرعیات اشتباه گرفته شده
چون گاهی لازمه به یک موضوع از زوایای دیگه هم نگاه بشه

و اما در مورد دوست شما..
بنظر من شاید در ظاهر خانواده این خانم اعتراض به وضع موجود خانه دارن اما من نشانه های بی توجهی به افراد خانواده رو از طرف دوستتون به خانوادش می بینم که باعث میشه اعتراضات اونا در قالب نارضایتی از مسایل خونه شکل بگیره
شاید مشغله و مسایل کاری شرکت دوست عزیزرو از مسایل خونه تا حدی غافل کرده و خانواده ش برای جلب توجه و کسب محبت بیشتر این جور نارضایتی خودشونو ابراز میکنن

نمی فهمم چی می گی
حتی اگه زشت و بی کلاس هم بودخانواده حق ندارد چنین درخواستی کند
کارهای خانه بر عهده همه است

سروین یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 04:50

راستش من فکر میکنم این ما آدما هستیم که به بقیه این اختیار را میدیم که برامون تعیین تکلیف کنن. یعنی ما با رفتارهامون ایجاد توقع در دیگران میکنیم. به نظر من ایشان همانطور که مدیر شرکت هستن از زاویه دیگه هم مدیریت کنن این مساله را. بیشتر با گفتگو و دوستانه. فرار از مشکل یا تسلیم شدن کار راحتیه. البته متاسفانه ایران شبیه یک روستای بزرگه (شاید بدلیل جهان سومی بودنشه!) هنوز خیلی از رفتارها به شدت سنتی پیش میره و همچنان خانومها باور دارن که زن باید بشینه خونه به شوهر و بچه هاش برسه.... هرکی هم خلاف این موضوع عمل کنه خیلی دچار فشار میشه مگر اینکه خانواده خوب حمایتش کنن.... متاسفانه غالب جامعه به این سمت میره که زنان را خانه نشین کنن و یا اینکه اگر در اجتماع حضور فعال دارن خیلی راحت نمیتونن جفت مورد نظرشون و همفکرشون را پیدا کنن.... با گفتگو به یک راه حل خوب برسن که کمتر شاهد قربانی شدن استعدادهای خانومها برای انتظارات گاها دیکتاتورانه اطرافیانشون باشه

زهره شنبه 31 تیر 1396 ساعت 17:45

سلام.نمیدونم یا من خیلی عقب مونده ام و افکارم قدیمیه یا بقیه خیلی جدی گرفتن قضیه رو...بنظرم یه قسمتی از قشنگی های زندگی برخلاف نظر همه دوستایی ک اینهنه با توپ پر مخالفن اینجا,همین کاراست دیگه.
همین غذا پختن و حتی لباس شستنه...حالا حتی شده گاهی.توروخدا فمنیستها و گروهای دیگه باز جبهه نگیرن بمن.
فقط منظورم اینه که حتی اگه رییسم باشی وقتی گاهی بعضی ازین کارا رو کنی بیشتر به بقبه میچسبه تا نوکر و کلفتو چمی دونم هرکسی خودش...
نمیدونم درس منظورمو رسوندم ولی واقعا بازم میگم مطمانم ک باهر سمتی و هرزنی اینکارا رو گاهی بکنه خانواده گرمتر میشه.خلاص

بهزاد شنبه 31 تیر 1396 ساعت 13:20

کجا به سلامتی؟ نیمه دیگر گرجستان، آسیای میانه..اون یکی دیگه یادم نیست...هند؟؟؟

دختر معمولی شنبه 31 تیر 1396 ساعت 13:13 http://mamoolii.blogsky.com

خب به نظر من متاسفانه این خانوم یه جای کار اشتباه کرده و اونم این که باید به بچه هاش هم اینا رو یاد می داده؛ همین که هر شب غذا پختن و اینا وظیفه اش نیست و اینا.
حالا الان این خانوم به جای اینکه نمونه و الگو باشه برای بچه هاش، درست برعکس شده. یعنی مثلا پسراش موقع ازدواج به احتمال زیاد دنبال کسی می گردن که خانه دار باشه و هر شب غذا درست کنه.

ماتیوس شنبه 31 تیر 1396 ساعت 10:58

جسارتاً شما این موردو بهش یاداوری کنین ... زیر پوستی البته !!!

قندک میرزا شنبه 31 تیر 1396 ساعت 09:38

سلام
وقتی تفاهم ویگانگی وجودداشته باشه این مسایل دربین نخواهد بود

سندباد شنبه 31 تیر 1396 ساعت 08:29

البته خب همین چیزا متأسفانه تو وظایف ناگفته و نانوشتة هر خانم خونه‌ای درج شده! انگار یه رباته که تو برنامه‌هاش هست!
هنوزم خیلیا راحت نمی پذیرن اینطور نباشن. حتی خود خانوما. حالا کسی که رضایت داره بحثش جداس ولی کسی که دلش می خواد طور دیگه ای باشه که نباید مجبورش کرد

سندباد شنبه 31 تیر 1396 ساعت 08:27

امیدوارم با این همه توانایی به این نتیجه نرسه که بخواد اونا رو راضی نگه داره! (تو دلم: برن گم شن حسودا! خودشون چلاقن کارای شخصیشونو انجام بدن؟)

بنفشه شنبه 31 تیر 1396 ساعت 01:12

اصلاحیه:
حس کردم جمله ام می تونه دوتا معنی داشته باشه، پس توضیح میدم که "تنها ، وظیفه ی مادر خونه نیست "یعنی مشارکت همه رو می طلبه و فقط بر عهده ی مادر نیست که اینکارها رو بکنه

بنفشه شنبه 31 تیر 1396 ساعت 01:04

اونجاش که بچه ها هم شاکی بودن دردناک تره، انگار مادره نتونسته یادشون بده که پخت و پز و شست و شو و رفت و روب تنها وظیفه ی مادر خونه نیست، این شکست بزرگیه:(((

اسیه جمعه 30 تیر 1396 ساعت 21:58

باید خدمتکار بگیره یعنی باید.
چون شوهرش نمیزاره ببخشید بابت قضاوت آدم ندیده اما تجربه من با این مردها میگ این مخالفت به دلیل حریم شخصی و فلان نیست بلکه سعی مرد در اینک کار خانه را بندازه گردن زنش چون بهش یاد دادن باید زن کار خانه را انجام بده.! محکم بایست یا تقسیم کار یا خدمتکار خودشان راضی میشن به خدمتکار. من این تجربه را داشتم و به دوستت حق میدم گیسوجون آیت جور آدمها و مردها مدام بابت کار بیرون به زن عذاب وجدان میدن اما ما باید یاد بگیریم بازی نخوریم چون به قول مشاورم این یک بازی روانی.! چقدر حرف زدم

جودی جمعه 30 تیر 1396 ساعت 20:19

یه خدمتکار ب ﮔیره واسه خونه و خلاص...

شوهرش نمی ذاره

بنیامین جمعه 30 تیر 1396 ساعت 16:36

یه چیز غریبی تو ازدواج و تشکیل خونواده هست. انگار دیگه بعدش نمیتونی واسه خودت باشی . نمیتونی دنبال دوست داشتنی هات بری. اگه بری میشه بی توجهی به خونه و خانواده. حالا یا نمیشه یا ماها بلد نیستیم یا اینکه انتظارات اشتباهه. هر چی که هست وقتی بهش فکر میکنی میبینی تنهایی با همه سختیهاش خوبی هایی داره که نمیشه ازش گذشت.
پی نوشت: منم کلا نشستم تو خونه این دو روز و هیچ کار مفیدی نکردم. به معنای واقعی کلمه دچار خسران و این صحبتا

منم همینطور، پویا بمیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد