دیروز وقتی بقیه استادان حیرتزده اشکهای من بعد از دیدن عکسهای زلزله شده بودند، نمی توانستم برایشان توضیح دهم که من در سرپل ذهاب بزرگ شدم، که حتی در این ویرانه ها هم می توان تشخیص داد این شهر چندان تفاوتی با چهل سال پیش نکرده، همان فقر و همان خاک و همان چهره های رنج کشیده
خوب متاسفانه ما با توجه به فرهنگ پرآوازه و البته دینمون که توصیه زیاد داره که هوای زیردستان را داشته باشیم خیلی کشور موفقی نبودیم و آمار فقر با وجود ثروت فراوان بیداد میکنه. بسیاری از سردمداران هم اهل ریاضت و عبادت هستن و میتونیم از صحبتهای اونها در رسانه بصورت 24 ساعت از شبکه های مختلف و علامت روی پیشانی متوجه بشیم که البته متدین هستن. نمایندگان مجلس هم که زنانی با ایمان و مردانی متدین هستن (با فرض اینکه میدونن برآنها واجب و تکلیف هست که به تعهدات خودشون در زمان تبلیغات انتخابات عمل کنند و به فکر منطقه تحت پوششون باشن) ولی عجیب هست که هیچ فکری به حال دردمندان، گرفتاران، فقرا، مسکین ها و..... هر روز هم حسرت دیروز را میخوریم.... ما که اینقدر خوبیم و آنچه همگان دارند ما یکجا داریم از هنر و هوش و دین و کمالات و.... چرا کمیتمون بدجوری تو دنیا لنگ میزنه؟ کجای کارمون میلنگه؟
و صد سال دیگه هم همون چهره های رنج کشیده ماندگارن حتی اگر زلزله ای نبود . عین مردم ده پدری من
اتفاق سختی بود. خدا کمکشون کنه.