گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

یعنی در حیرت این عشق جادویی ام

خانم آبدارچی سینی چایی را رو میز گذاشته و می گه: من هر وقت میرم سر قبر شوهرم، اول یه نگاه به دور و برم می کنم که کسی نباشه بعد بهش می گم: ای الهی به قبرت آتیش بباره ، خدا لعنتت کنه، چرا زودتر نمردی از دستت راحت بشم !!!

نظرات 5 + ارسال نظر
م سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 10:31

صداشو درنیارید بلکه هم خودش طرفو به درک واصل کرده

هدی دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 21:57 http://keepcalm.blogsky.com

واما راجع به پیرزنه!
من آدم گرفتار ناراضی زیاد دیدم ولی اگه مجبورند تحمل کنند اونهایی که یاد میگیرند با عشق تحمل کنند شاد ترند و شادیشان هم مسریست!

هدی با عشق تحمل کردن یک شوهر فاجعه ؟!!!

هدی دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 21:54 http://keepcalm.blogsky.com

سلام گیس! بلاخره پیدات شد! مونده بودم با یه اینستا!
وبلاگ منم پرید!

بلاگفا واقعا داغون شده، علاوه بر دو سه سال نوشته ها، تمام کامنتهای اخری شماها همش پرید

سلام دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 16:46

مگه مجبورش میکنن که بره سر قبر اون بابا؟ خب نره.

چیستا ؟ معلومه که مجبورن، سنتها باید رعایت بشه

رهای کامنتها دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 14:43

زنان ِ سرزمین ِ من!
غمگین ترین داستان کوتاه!
دردناکترین بیوگرافی!

خوش اومدی رها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد