یک ویژگی آزاردهنده در برخی از دوستان من وجود دارد که خودم باعث ایجاد آن هستم،
دوستان من فقط درباره خودشان، دغدغه هایشان، مشکلاتشان ،خوشی ها و دردهایشان صحبت می کنند
دلیلش هم این است که من هم شنونده خوبی هستم و هم از داستانهای دیگران لذت می برم و هم خودم میلی به صحبت درباره خودم ندارم
فقط در دوستی های طولانی این اتفاق به تدریج برایم آزارنده می شود ، حتی دیگر به چنان درجه ای از عرفان رسیده ام که می دانم الان چرا دوستم زنگ زده ،چه داستانی را می خواهد تعریف کند یا چه غمی دارد، از همه بدتر زمانی است که دو ساعت حرف زدنش را تحمل کردی بعد می گوید: خوب چه خبرا
عین فحش است این بخشش
مشکل نهایی اینکه حتی با وجود مطرح کردن این ماجرا به صورتهای مختلف کلامی و غیر کلامی، دوستانم نمی توانند از عادت چند ده ساله دست بردارند
نتیجه اینکه من تلفنهایشان را کمتر جواب می دهم، چت هایشان را کمتر پاسخ می دهم و بدترین تاثیرش این است که کمتر به دیدارشان می روم
خوب چی می شه شنوده خوبی هستین چه اشکالی داره بجاش شمام یاد بگیرین بعضی وقتا مثل اونا مشکلاتتونو مطرح کنین تا اونام حس کنن بعضی وقتا می تونن کمکتون کنن انقدر این روزا تو وبلاگا و تلگرام و ... همش می نویسن انقدر بدم میاد از این انقدر بدم می یاد از اون و این کار ال و اون کار بله والا ادم می خواد تو یه جمع دوستانه دو کلمه حرف بزنه همش فک می کنه این الان فضولیه این الان پررویی این الان تجاوز به حریم خصوصی این الان درد دل می شه این الان غر می شه از همه اینا گذشته خیلی خیلی خوشحالم که وبلاگ نویسی رو تعطیل نکردینن
1. میگن مولانا هم با " بشنو " مثنوی رو شروع می کنه
و تخلصش "خاموشه" !
2. بقول دکتر هلاکویی دردودل کار آدمای گرفتاره !
3. گفتم یک گزاره ی بی ربط دیگه ام بنویسم دیدم
بسه فعلا !
...
منم دوستی مثه شما داشته باشم نطقم وا میشه گیس طلا جان !
راه حل خوبی ست: گوش نکردن!
یادمان باشد که لطف همیشگی، تبدیل به وظیفه می شود!
چاووشی میخونه:
تنهای بی سنگ صبور،،، خونه ی سرد و سوت و کور
اما تو کوه درد باش،،، طاقت بیارو مرد باش.
--
خانم طلا؟
طاقت بیارین خوب. عجبا!
راستی فیلم سنگ صبور گل شیفته رو دیدین؟
یعنی اون تیترت خدا بود! :))))