گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

دعا کن

مادرک سال پیش درخت خرمالو را دعوا کرده که برگهایش نریزد، امسال برگهایش نریخته اما میوه نداده است،

حالا دارد بهش می گه: ببین من  نمی تونم ازت مراقبت کنم، اگه باد می یاد خودت باید  از خودت مراقبت کنی، من فقط می تونم دعات می کنم

نظرات 5 + ارسال نظر
هدی یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 14:12 http://keepcalm.blogsky.com

من عاشق درختهای با فرهنگم!

سامورایی شنبه 2 آبان 1394 ساعت 01:22

به نظرم کسایی که به آزادیت و گردش رفتنهات حسادت میکنن و حصرتش رو میخورند اگه یه کم سلیقه داشتند به داشتن همچین فرشته مهربانی حسادت میکردند
خدا برات حفظش کنه سایه اش و گرمایه وجودش رو ازت نگیره

سندباد جمعه 1 آبان 1394 ساعت 08:21

ای جاااااااااانم!

* گیسو جان خیلی خیلی از شما ممنونم این مأمن دوست داشتنی و کهف گیس-پناهان رو اینجا برپا کردین. اون اسپات لامروت خیلی الکی کلاس میذاره. هرچی میای نظر درج کنی نمیشه!

شیرین پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 21:15 http://www.ladolcevia.blogsky.com

یاد قصه "یک هلو هزار هلو" افتادم.

سلام پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 14:44

نمیدونم چرا یاد فیلم «باغ سنگی» پرویز کیمیاوی افتادم.
کمی روحیه شناسی برمبنای خاطره هایی که خانم طلا از خانم مادرک مینویسند به من میگه که خانم مادرک احساس تنهایی می کنن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد