من عاشق دختربچه ها هستم. خیلی شیرین و ملوس و معصومند.
این اواخر یکدونه خارجی اش رو دیدم که مامان سیاهپوستش او رو میبرد مهد کودک. بعدش یک عینکی زده بود (از اون قاب و شیشه رنگی های درشت که بچگی ما هم میزدیم) موهای کوتاهشم دمب اسبی کرده بود. نتونستم جلوی خودمو بگیرم در 30 ثانیه کلی متلکش گفتم و بعدش قربون صدقه اش رفتم طوریکه مامانش قاه قاه میخندید
ولی واقعا این محدثه جان چرا همچین سوالی از یه بچه می پرسه!!! چرا اصلا باید داشن آموز معلمش را دوست داشته باشه و شاخ در بیاورتر اینکه چرا باید از همه بیشتر یه معلمش را دوست داشته باشه!
به قول جیگر چرا چرا جرا .... واقعا محدثه چرا همچین سوالهایی از بچه های مردم می کنی می ذاریشون توی معذوریت...
و عاشق دختره ام که عاشق مدادشه. موشه
آخی. من مطمئنم که لدت می برده از همراهی با گیس طِلا و جمع ...هرچند اونهمه تند و تیز بود....امیدوارم که در کمال آرامش و سلامت باشه و البته خوشحال! :)
مرسی که ازش اطلاع دادی.
خوشحال، گمان نمی کنم اگر ذهنش را با خودش برده باشه
من عاشق دختربچه ها هستم. خیلی شیرین و ملوس و معصومند.
این اواخر یکدونه خارجی اش رو دیدم که مامان سیاهپوستش او رو میبرد مهد کودک. بعدش یک عینکی زده بود (از اون قاب و شیشه رنگی های درشت که بچگی ما هم میزدیم) موهای کوتاهشم دمب اسبی کرده بود. نتونستم جلوی خودمو بگیرم در 30 ثانیه کلی متلکش گفتم و بعدش قربون صدقه اش رفتم طوریکه مامانش قاه قاه میخندید
امروز بیدار شدم با اسم سیما جان در ذهنم!
خدابیامرز آدمی بود برای خودش!
چند وقت پیش به من ایمیل زده بود، اونم انگلیسی، می گفت من ایران نیستم و عاشق تو و خوانندگانت هستم
ولی واقعا این محدثه جان چرا همچین سوالی از یه بچه می پرسه!!! چرا اصلا باید داشن آموز معلمش را دوست داشته باشه و شاخ در بیاورتر اینکه چرا باید از همه بیشتر یه معلمش را دوست داشته باشه!
به قول جیگر چرا چرا جرا .... واقعا محدثه چرا همچین سوالهایی از بچه های مردم می کنی می ذاریشون توی معذوریت...
و عاشق دختره ام که عاشق مدادشه. موشه
خدایی اش بعضی موقع ها می ترسم کامنت بذارم بشم اون خانمه که الان اسمش یادم نیست خیلی بد مینوشت. و اینجا را هنوز احتمالا پیدا نکرده..