دوقلو ها عشق شمع روشن کردن هستند، حالا دو قل دستش را سوزانده و مادرک برایش انگشتش رادر لیوانی آب گذاشته و در تخت برایش داستان مهمانان ناخوانده را خوانده است تا حواسش پرت شود
حالا چقدر قبلش دستورات دادن آقا و چقدر سوالات بیشماری درباره قصه داشتند و اینا به کنار
، قصه که تموم شده امر فرمودند مادرک براشون اب بیاره
مامان هم بهش گفته که پاهاش درد می کنه و خودش بره از تو اشپزخونه برداره
دوقل رفته با لیوان دم در و انگشتش هم هنوز داخل لیوانه و یه ابرو با خشم بالا انداخته که:
چطور پیرزن رفت درو واسه، گربه و الاغ و گنجشک و سگ و گاو و کلاغ باز کرد و خسته نشد،تو خسته می شی برای من آب بیاری؟
زیبا بود:))
ای جوووونم دلم برای این دو تا هم تنگ شده بود
:-)))))))
این قصه ها بدآموزی داره!
بچه باید هری پاتر بخونه یاد بگیره از همون اول با جادو خودش کاراشو بکنه نه که دستور بده
جالبه! با یه انگشت سوزوندن به سلطنت رسیده!!! من بخورمش الهی!