گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

ایرانیان غریب

طرف صدای زنگ گوشی اش نوحه ای بسیار سنتی بود، آن وقت در تمام مدت مسیر گوشی از پشت هندزفری صدای موسیقی لس انجلسی با مضمونی  بسیار داغ  شنیده می شد

نظرات 11 + ارسال نظر
رهای کامنتها سه‌شنبه 15 دی 1394 ساعت 01:18

مرسی گیسو جان از کامنتت :)

گندم دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 19:26 http://minima.blog.ir

منم ایرانیان غریبی را می شناسم که وقتی می خوان برن فلان صندوق قرض الحسنه برای وام ریش می ذارن از یک هفته قبل و طرف هر شب پای اخبار سیر فحش می کنه طرف شخص اول را بعد پس زمینه گوشی اش عکس اونه
.
.
.
از اینا بگذریم شاید مجبورن شاید کارشون راه نمی افته شاید محل کارشون در تضاد با علاقه مندی هاشونه

رهای کامنتها دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 11:08

سلام جان، قبلا هم ایتالیا زندگی نمی کردی یعنی!؟
:)

سلام احتمالا از وی پی ان استفاده می کند که ادرس کشورهای مختلف را نمایش می دهد

سلام یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 21:37

خانم الا؟
من ارادتمندم. سپر چرا؟
ولی سطوح و لایه های دیگر که شما به آن اشاره کردید، (که منهم تایید میکنم) زمانی ایجاد میشن که منویات یا مشغولیات یا علاقه مندی های ذاتی و درونی افراد، در اعمال اجتماعی شون تاثیر بگذاره.
درواقع آنچه برای شخص من مهمه اینه که مثلا فردی که رستوران دارد، به من غذاهای خوشمزه و سالم بفروشه. حال اگر خودش در خانه هر شب املت و نیمرو و اشکنه میخوره، به من ارتباط نداره.
یا کسی که مدیر من است، عدالت کاری، نظم و تخصص کاری و استفاده مفید از نیروی کارکنان را بخوبی اجرا کند ولی اگر در محفل دوستانش رقاصی می کند یا هفته ای 2 شب به سر همسرش فریاد می کشد به من ربطی ندارد.


درواقع سطح ارتباط افراد با هم، میزان اجازه نفوذ به privacy اونها رو مشخص میکنه که متاسفانه در فرهنگ ما، به خودمون اجازه میدهیم تا اتاق خواب رئیسمون یا کمد لباس همکارمون یا موارد فراوان مشابه (که هیچ ربطی به ما و جامعه نداره) نفوذ کنیم و در اون موارد شخصی، صاحب نظر باشیم.

در مورد ضمنا هم اینکه تکذیب می کنیم lol

پ.ن درست فرمودید. وبلاگهای فارسی اکثرا از روی مطالب، گذرا عبور میشه و فرصتش نیست که چالش و بحث انجام داد.

الا یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 17:48

آقا سلام
من با شما موافقم.( اولین سپر دفاعی). اما این قضیه در سطوح مختلف هم قابل بحث است که جایش اینجا نیست.
حریم خصوصی: من چاکرشم و شاکرش و سعی در انجامش. اما اگر در سطوح و لایه های دیگر قضیه را نگاه کنی نکته های دیگری هم دارد. مثلا : خصوصیت بارز کاراکتری یک ملت. مثلا: دوتا خصوصیت مثبت کاراکتری آلمانیها را بگو. یا انگلیسها یا ایرانیها. این را گفتم که لایه ذیگر قضیه را نشان بدهم. ( به زعم خودم! ).
ضمنا اگر در ایتالیا نیستید، و اگر برایتان زحمتی نیست، این شایعه را تکذیب کنید!

سلام یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 16:55

در یه وبلاگی که میخونمش نظر مشابهی گذاشتم در مورد مردانی که ادعای روشتفکری دارند اما در زندگی شخصی مراعات حال همسرشان را نمی کنن.

در اون نظرم گفتم که publicity با privacy دو امر متفاوت هستن که حق کنکاش در قسمت privacy افراد رو نداریم.
آنچه مهمه اینه که بازتاب و بیرون فکنی افراد به جامعه چه باشه.
اینکه فرد با پیشاوای سنتی با تماس گیرنده ارتباط داره، وجه بیرونی اوست که به من ِ مخاطب ارتباط داره ولی اینکه از هندزفری او چه بگوش من میرسه، هیچ ربطی به من نداره.

هرچند با دورویی و دوچهره ای شدیدا مخالفم و معتقدم آنچه موجب سیه روزی ما شده همین یک بام و دوهوا بودنه، اما شدیدا هم به privacy افراد احترام میگذارم که متعلق به خودشان باشد.
دعوت می کنم که فیلم piano teacher را ببینید که بسیار زیبا این موضوع رو به تصویر کشیده.

پ.ن البته در اون وبلاگ مورد اشاره، در پی انتشار نظرم، به من حمله شد و مورد توهین و تمسخر هم قرار گرفتم.

سندباد یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 16:00

یه لحظه فکر کردم اگه برعکس بود چه حسی می تونست داشته باشه!

رهای کامنتها یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 14:03

واقعا باهاتون موافقم اثر پروانه ای و الا جان. متاسفانه چند شخصیت داشتن و هزار لایه ای بودن دیگه شده تریت و پرسونالیتی خیلی ها. هرجای دنیا بروند هم همین را با خودشون می برند. بعضی ها را به قول شما در اروپا ادم می بینه شوکه میشه که اینجا که دیگه نیاز نداری اینقدر دروغ بگی که اینطور هستی و اونطور هستی ...اصلا مهم نیست اینجا که کی بودی و چی بودی اینکه الان چیکار میکنی مهمه...چرا این همه به خودت استرس می دی که دروغ بسازی و محافظت از دروغهات کنی ...اینجا که مهم نیست خودت باش.

الا یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 12:09

رها جان
اون جامعه خراب. قبول. هزارتا ماسک باید بزنی ، تا زیر دست و پا له نشی. اما این رفتار آنچنان جذب فرهنگ و بخشی از فرهنگ جماعت شده که اینطرف دنیا ، یعنی مهاجرین خیلی قدیمی هم ، خیلی خیلی بدتر از اون رو نشون میدن. از شدت پز و تزویر و انفجار هپی بودن. تازه اروپا خوبه، شنیدم تو آمریکا افتضاح ترند. و در تورتنو که قهرمان المپیک شدن. حکایت تورنتویی ها واقعا شنیدنی است.

اثر پروانه ای یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 11:16

هیچی از آدم ها دیگه نمی فهمی طرف طوری نماز میخونه که کل ساختمون صداشو میشنون بعدش طوری زیرآب همکارهاشو میزنه که از زندگی ساقط می شن. رها درست میگه واقعا ترسناکه

رهای کامنتها یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 09:21

این یه مثال خوب از زندگی ایرانی است. اونی که آدم می خواهد نشون بده که نونش را بخوره و اونی که ادم خودش هست و باهاش حال می کنه. کاش همه حتی اکر نمیخواستند خود واقعی اشون را نشون بدهند، تزویر را در کارشون نداشتند. آدم وحشت می کنه از این جامعه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد