خواهرک پس از مدتها تفکر و تعمق تصمیم گرفت که در ارایشگاه گران قیمتی موهایش را چتری کند
زمانی که با چتری هایش از در وارد شد، بابایی بهش نگاه کرد و از مادرک پرسید: اسم اون زنه تو قبرسون چی بود؟
مادرک با نگاه به خواهرک یادش اومد: زینت دیوونه
بابایی هم به خواهرک خیره شد و گفت: آره همین بود
یعنی عاشقتممممممممممممممممممممم
من از اول عمرم موهام چتری بوده و 2هفته ی اول بعد از هربار کوتاه کردن شبیه اون زنه تو قبرستونم...اسمش چی بود؟
یعنی عاشقتم
کلی خندیدم همشهری.چه جالب که نظرات رو تاییدی نذاشتی خانم دکتر مهربون و خوش قلب
شما خانوادگی طنز موقعیت خلق میکنیدا:دی
وای گیس طلا جون چقدر عالی و با نمک مینویسی، یعنی پوکیدم از خنده، سلامت باشید همه خونواده شیرین و دوست داشتنیتون
من بودم داد دل شکسته مو می ستاندم:
پول آرایشگاه رو از والدینم می گرفتم!
باور کن همه پدرو مادرا همینطورین
ولی قشنگ ترین حرکت ، حرکت مادرجان بود که یادشون اومد
به قول یکی بچه ها ... کاردک !
وااای طفلک خواهرت، یعنی هیچ جور دیگه نمیشد به این خوبی ناامیدش کنند
حالا واقعا شبیه زینت دیوونه شده بود؟
ارههههههه ،خیلیییییی
همه پدر و مادرها شبیه همند!!!
دردناکش اینجاشه:
مادرک با نگاه به خواهرک یادش اومد: زینت دیوونه
با نگاه به اون بنده خدا یادش اومد!!! هاهاهاها اخی....قیافه خواهر جان را دارم تصور می کنم ...