در مرکز ماساژ صورت خانم از شدت تزریق چربی برآماسیده بود و هنگام خندیدن ، تصنع اش تشدید می شد، دوستانش برایش کیک تولد گرفته بودند و سورپرایزش کرده بودند، هنگام صحبتهای کیک و چایی از او پرسیدند که هدیه همسرش چه بوده است و او گفت: هزینه تزریق بعدی را!
خدا در و تخته رو خوب جور کرده
شوهره دلش خواسته همسرش زشت بشه
داشته تلاش خودش را میکرده آقاهه برای به دست آوردن یه خانوم تازه
خدا در و تخته رو خوب جور کرده
شوهره دلش خواسته همسرش زشت بشه
داشته تلاش خودش را میکرده آقاهه برای به دست آوردن یه خانوم تازه