گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

نگید مادر همینه، من مادران مستقل ومهربان زیاد می شناسم

مادرک هرچه سنش بالاتر می رود، نگران تر می شود، ترس از دست دادن بچه هایش شدید و شدیدتر می شود و این  استرس هایش به ما هم منتقل شده، مجبورم که ارتباط شدیدی با گوشی ام داشته باشم در حالی که من کلا با این تکنولوژی کنار نیادم و رها کردن و جا گذاشتنش برای من شیرین است،یعنی اگر زنگ دوم به سوم برسد و من جواب نداده باشم تمامی فیلمنامه های سینمای وحشت و ورژن های مختلف فاینال دیستینیش را بازنویسی می کند

تا یک زمانی بامزه بود اما به تدریج قضیه دارد آزار دهنده می شود، صحبت کرده ام در این باره و حتی مشاور رفته و دارو مصرف می کند اما چندان تغییری حاصل نشده، حالا کار به جایی رسیده که موفقیت های من هم نگرانش می کند، می ترسد حسودان آسیبی به من بزنند و یا به قول خودش نظر بخورم!

در نتیجه تلفن هایش  مضطربم می کند و کار به جای رسیده که قبل از آغاز صحبتمان یاداوری می کنم که افکار نگران کننده اش را با من در میان نگذارد 

همه اینها را گفتم که با شما انبوه مادرانی که این متن را می خوانید بگویم: نکنید این کارها را، به جز فرزندتان امر مهم دیگری در زندگیتان وجود داشته باشد، خودتان و آرزوها و دغدغه ها و شادی هایتان

این حجم وابستگی غم و شادیتان به فرزند نه باعث سعادت خودتان می شود و نه آرامش او

نظرات 21 + ارسال نظر
ترانم جمعه 9 تیر 1396 ساعت 10:04

بعضی از همدردیها اذیت کننده ست. امیدوارم که کیست ها کوجک و کوجکتر بشه هرروز

ماه گل پنج‌شنبه 10 تیر 1395 ساعت 18:30

خدا مادر نازنینتون رو براتون نگه داره .. چه خوبه که اینچا گفتین و دوستان تجربشون رو بهتون گفتن که حتما باید به پزشک مراجعه کنید ...دورادور عاشق مادرک شدیم با نوشته هاتون .

mim.chista شنبه 5 تیر 1395 ساعت 22:36

فروغ میگه بدی‌های من به خاطر بدی کردن نیست. به خاطر احساس شدید خوبی‌های بی‌حاصل است.
اینجا دیر به دیر می نویسی . در اینستاگرامم به روم بستی !
برای منی که هشت ، نه سال مخاطب نوشته هات هستم . این سخته گیس طلا !

ای بابا خب بیا اینستا گرام

فریبا شنبه 5 تیر 1395 ساعت 22:21

حالا ما مادرهای مستقل که باید جواب بچه هامون رو پس بدیم چه کار باید بکنیم.من که نباید مرتب یادآوری کنم من مادرم وشما بچه های کنید نه برعکس

نیکو شنبه 5 تیر 1395 ساعت 12:39

ممنونم خانم مهربان

شبنم شنبه 5 تیر 1395 ساعت 00:43

به نوعی شما تنها بچه ای هستید که براش موندید یا بیشتر براش وقت میزارید خواهراتون که خارج از کشورن مسلما با بالاتر رفتن سنشون ترسشون از تنهایی و خیلی چیزای دیگه که به بحران های که اریکسون برای این سن داره مربوط هستش واکنش نشون میدن ولی خواهش میکنم هر چه سریعتر بگید از متخصص مغز و اعصاب پیگیری کنن تا خیالمون راحت بشه که چیزی نیست من از 2007 وبلاگتو میخونم و الآن نگران مادرکم

عزیز دلی شومو، حتما

single daddy جمعه 4 تیر 1395 ساعت 23:24

سلام
این موضوع مختص مادران نیست. من هم که بعنوان پدر یک فرزند دارم و تنها او رو بزرگ کرده ام، همین حس حتی شدیدترش را نسبت به فرزندم دارم.
فکر میکنم قبل از دلیل آلزلایمر و ... دلیل مهمتری مثل علاقه فراوان و نگاه خردسال پنداری نسبت به فرزند باعث این موضوع میشه.
من هنوز فرزندم رو همون بچه ای می بینم که در عبور از خیابون باید هشدار بدم مواظب خودت باش.
البته میدونم صحیح نیست اما رفع این حس، از نظر عاطفی من رو تنهاتر میکنه.

م جمعه 4 تیر 1395 ساعت 09:20

سلام خوشحالم که خوش گذشته تو اردبیل
حالا تصمیم ندارین از پل میانگذرارومیه تبریز رد بشین و آبشارهای سولیک و سولا دوکه و ... یا این که سردشت و آبشار شلماش بینید ؟
خوشحال میشم تو فصل انگور ارومیه هم در خدمت باشیم

حتماااااااااا

taraaaneh پنج‌شنبه 3 تیر 1395 ساعت 17:46 http://taraaaneh.persianblog.ir

مادران ما متاسفانه اینطوری یاد گرفتن که مادر فداکار یعنی اینکه جز فرزندانت فکر دیگه ای نداشته باشی. وقتی بچه ها بزرگ میشن هم این عادت ادامه پیدا میکنه....
،من سعی می کنم اینطوری نباشم.

ماتیوس پنج‌شنبه 3 تیر 1395 ساعت 11:48

برای پیشگیری حتما باید به پزشک مراجعه کنید، الان برای پیشگیری زمان خوبیه

شهلا چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 18:51

سلام. به یه متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید که قبل از اینکه پزشک باشه انسان باشه. معمولا سی تی اسکن میدن و یه تست های خاص . دیگه بقیه اش به طاقت شما بستگی داره.

غزل چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 13:05

حالا برعکس:
اغلب می پنداریم فرزندی که خیلی به والدینش توجه دارد فرزندی نمونه و وفادار است ولی چنین نیست، واقعیت این است که وقتی فرزندی همیشه نگران شماست یعنی خودش یک آسیب دیدهٔ واقعی است که مسئول آسیبش شمایید!
یک والد خوب والدی است که ذهن فرزندش از او آسوده باشد و به فرزند توانایی و قدرت آسوده فاصله گرفتنِ را بدهد. وقتی فرزندتان از شما دور نمیشود وقتی همیشه نگران شماست وقتی تمام برنامه هایش را با شما تنظیم میکند... نه نشانه وفاداری او بلکه نشانه آسیب خوردگی اوست. توجه کنید وقتی مرتب با فرزندتان صحبت میکنید و در گفتگوها گوشزد میکنید که در این زندگی، چقدر سختی و عذاب کشیده اید چقدر رنج دیده اید و….در واقع مرتب به فرزندتان القا میکنید که من قربانی این زندگی هستم و تو تنها چشم امید و ناجی من هستی. حالا او خودش را نجات دهنده شما تصور میکند و هیچ لحظه ای را برای نجات شما از دست نمی دهد، غافل از اینکه خودش تمام زندگیش را با نگرانی برای شما از دست میدهد. در قبال رسیدگی و عشقی که به فرزندانمان میدهیم آنها را مدیون و بدهکار و ناامن نکنیم، به آنها کمک کنیم زندگی های مستقل و ذهن های آرام داشته باشند.
فرزندان ما ناجیان ما نیستند.

راستی اون غزل کی بید؟ من نیستم

غزل چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 12:54

امیدوارم که فقط در حد همان نگرانی های مادرانه باشه اما نتیجه تجربه من هم از نگرانی های مادر نشان داد که متاسفانه آلزامیر شروع شده. مراجعه به پزشک متخصص مغز و اعصاب و تشخیص درست کمک کننده است

نیکو چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 09:34

سلام خانم مهربان! سفرنامه ی زیباتون رو درباره ی اردبیل خوندم. به قدری لذت بردم که انگار در همه ی لحظات سفر با شما همراه بودم. اگر خدا بخواد برای تعطیلات پیش رو قصد داریم بریم اردبیل. میخواستم اگر امکانش هست شماره ی هتلی که اقامت داشتید رو داشته باشم.
خیلی محبت میکنید.
راستی، من دوست شکیبا هستم ، ایشون اینجا رو به من معرفی کرد و واقعا ازش ممنونم.

نیکو جان شماره شو پاک کردم ، تو اینترنت پیداش کردم فکر کنم اسمش ایده بود
اما توصیه اش نمی کنم پله هاش زیاد بود

رهاجون چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 08:29

سلام گیسو
این کارها می تونه از ضعف بدن هم باشه یعنی هرچی بدن ضعیف تر میشه آدم ترس ها و نگرانی ها و خود خوریهاش بیشتر میشه. سایت آیت الله تبریزیان را ببین و سوالت را بپرس ازشون شاید اگر داروی تقویت اعصاب ایشون را که کاملا گیاهی مصرف کنند بهتر بشن.

گندم سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 23:21

خدا حفظشون کنه
یک مدت با تو بودن بهشون خوش گذشته حالا که دور شدن عوارض دلتنگی خودشو اینجوری نشون میده .
آیا این نگرانی های فقط مختص شماست یا برای بقیه خانواده هم به همین شکل است .

شهلا سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 19:25

سلام . امیدوارم شاد و سلامت باشید.نمیخوام بترسمتون ولی این نگرانی الزاما به دلیل مادر بودن نیست . من تجربه شخصی خودم رو براتون میگم . ممکنه عوارض زودرس بیماری آلزایمر باشه . البته خدا نکنه اینجور باشه ولی بیماری مادر من همینجوری شروع شد.

ممنون از هشدار، کار خاصی هم می شود کرد؟ پیشگیری، راه حلی؟

سندباد سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 17:15

حالا این عزیزان که مادرند، خدا حفظشون کنه، اینطورن!
من که مادر نیستم و فرزندم، به افراد خونواده همچین حسی دارم (مث مادر ویزلی ها توی هری پاتر، یکی از لولوخورخوره هام افتادن اتفاقای فاینال دستینیشنی برای خونواده مه) حتی شده وقتایی (مثلاً شب قبل خواب) سناریو می نویسم براشون و بعدش مو به تنم سیخ میشه!!!!
من دلیلشو درمورد خودم می دونم اما با توصیه تون خیلی موافقم. نباید اینطور باشه.

الا سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 17:11

ضمنا یادم رفت بگم: نگاه کردن فیلمهای اکشن ، تخیلی ، فانتزی با صداهای رعب انگیز وخشن و کشت و کشتار رو ممنوع کنید براش. و ویدئو ها رو از دم دستش بردارید. این فیلمها دنیا رو و جوونها رو کن فیکون کرده. چه برسه به ما پیرها. من تلویزیون رو کلا تعطیل ، اخبار تعطیل ، همه چی رو تقریبا تعطیل کردم. برای مامان هم اینکار رو بکن. جواب بسیار بسیار مثبت میده.

الا سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 16:00

گیسو جون ،
میگی نکنید این کارها رو! انگاری که از روی قصد و مرض و آزار دادن برای بچه ها اینطوری میکنند. مادر همین نیست! صد البته که نیست. اما مادران نسل قدیم مجموعه ذهنیت و ساخت ذهنشان اکثرا همینه! بعضی ها بدتر حتی.یک نسل بعد از مادر تو هم تقریبا همینه. مقداری بخاطر ارزش جامعه است که زن یعنی مادر ، مادر یعنی آویزان عاطفی . واین رو بشکل هویت به زن تحمیل کرده. تو باید خونسرد باشی و به توهمات او اهمیت ندی و بیخود سناریو نسازی.
مادران ما خیلی خیلی بهتر از ما قدرت تنازع بقا و باقی ماندن دارند. چیزیشون نمیشه. نترس. اگر قرار بود بشه ، از اونهمه زندگی مشکل خودشون جون سالم بدر نمیبردند.

تیلوتیلو سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 15:56 http://meslehichkass.blogsky.com/

کاملا موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد