گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

دیدار دریا

از ارتفاع پایین که می آمدیم زنبوری سینه مرا نیش زد، فورا دو تا قرص مخصوص خوردم و نتیجه اینکه من اطلاع زیادی از ادامه مسیر ندارم، تحت تاثیر قرصها در وضعیتی بین خواب و بیداری هر از گاهی جاده های زیبا، روستاهای قشنگ و مزارع سرسبز می دیدم و دوباره می رفتم تو فضا، گوگل مپ را هم دادم دست پروانه که مسیر را چک کند.

تا زمانی که چشم باز کردم و دریا را دیدم و از راننده مهربان خواستم ما را پیاده کند.

حقیقت اینکه جلو زده بودیم از برنامه و شهرهای مسیر را به دلیل خواب سه ساعته من رد کرده بودیم. راننده گفت که یک جای امن پیاده می کند که کرد. شهری به نام کوبولتی . پیاده شدیم و دیدیم که همه در فضای سبز چادر زده اند، ما هم همین کار را کردیم و من دوباره در چادر بیهوش شدم، پروانه رفت و امد و وسایل را به شارژ رستورانی زد و من همچنان خواب و بیدار بود تا فردا صبح

بیدار که شدم راه افتادم به جستجوی دستشویی و دیدار دریا، دستشوی های اینجا پولی است و مدل ایرانی اما بدون شیر آب است. 

ساحل هم قلوه سنگ و سنگریزه های درشت بود اما آبییییی

نتیجه اینکه دو روز همانجا ماندیم،چادر امن بود زیپش را می کشیدیم و می رفتیم دریا، اطراف ما هم پر از چادر و جوانانی از کشورهای مختلف بود، گروهی دوچرخه سوار، زوجهای بک پکر و خانواده های گرجی با ماشین و چادر

 دو روز استراحت مطلق بود و خوش گذرانی، شنا می کردیم، رستورانهای خوشمزه می رفتیم، موسیقی دیسکوهای اطراف را گوش می دادیم، انبوه مردم شادمان را نگاه می کردیم  و بازی های آبی شان را و البته که حسرت می خوردیم


نظرات 5 + ارسال نظر
مریم جمعه 22 مرداد 1395 ساعت 08:00

چه زندگی خوبی داری خوشبحالت. متاسفانه اکثر ما خانم های ایرانی همسن شما زندگی محدود و خسته کننده ای داریم. غصه های الکی و ترس های موهوم.

منم دارم این غصه ها ی الکی و ترس های موهومو
فکر کنم همه دارن
فقط نباید بذاری روشون زیاد بشه

م.ا. گندم پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 20:02

یعنی وقتی گفتی از برنامه جلو افتادی و خواب بودی یک خنده ای کردم که نگو برای قندی که تو دل پروانه آب میشده . و آخ جون های ریزی که با خودش میگفته . چرا قرص ایرانی خوردی این بلا سر من هم اومده برای حساسیت به صابون بابونه دکتر گفت اگر آمپول خارجی پیدا نکردی نمونه ایرانی اش خوبه ولی خواب آوره ،گیر نیومد و نتیجه اش این شد یک شب با کابوس و دو روز منگ
حالا چرا دوتا؟

یـه دانشجـــو پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 16:20

کوچه پس کوچه های باتومی دنج و دل نشینند

یـه دانشجـــو پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 16:17

گیسو و این قرتی بودنا ;-)
ایشالا زود خوب شی

تیلوتیلو پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 11:50 http://meslehichkass.blogsky.com/

چقدر خوب
چقدر زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد