دوقلوها را برده بودم پارک و خودم روی نیمکتی نشسته بودم، زنی چادری و میانسال آمد کنارم نشست و شکلات فاتحه ای داد و حرف زد، زیاد، منهم با کنجکاوی به اطلاعاتی که از تمامی افراد موجود در پارک می داد گوش می کردم.
ناگهان بین انبوه وراجی هایش گفت: پسرم شهریور پارسال همین موقع از خونه رفت بیرون، دیگه برنگشت، تصادف کرد، پسر نبود که ترکه انار بود
و با صحبتهایش ادامه داد اما من دیگر چیزی نشنیدم
thanks benefit of this countless revealing website, keep up the great position check out this <a href=http://onlinecasinos-x.com>online casino</a> offers , buy <a href=http://adultsrus.us>sex toys</a>
من فکر میکردم اصطلاح ترکه انار مختص دختران هست! ولی روی هم رفته به نظرم چون در ایران بسیاری از آدم ها تفریح کافی ندارند و متاسفانه خیلی هم محبت کردن به هم و دلسوزی واقعی جا نیفتاده اکثرا با حرف زدن پشت سرهم احساس خوب پیدا میکنند (کمتر از خودشون و احساست واقعیشون صحبت میکنن). تو این جمعیت البته کم هم نیستن آدم هایی که فکرهای نو دارند و سعی میکنن زندگی خوب و هیجان انگیزی داشته باشند. من اول دلم به حال اینجور خانومها/آدمها میسوزه چون دل پری دارند و حرفهای زیادی هرچند بی سر و ته ولی با این رفتار میخوان مخاطب داشته باشن و احساس خوب پیدا کنند.
یه وال زدی بین خودتو اون پیر زن و اینورش یه شورت کلیپ از اون حادثه و ساید افکتشو تجسم کردی
منم اینجوری ام
انسانها فراموش کارند .... مجبور به فراموشی اند
تو هم فراموش میکنی