دیروز سر زده به خانه دوستی رفتم و بسیار غمگین بیرون آمدم و دلیل آن خانه اش بود، خانه بهم ریخته و کثیف بود، لباسها روی میز انباشته و ظرف نیم خورده غذا پراکنده و روی زمین جای برای راه رفتن نبود.
آنچه که اذیتم کرد این صحنه ها نبود که من خودم خدای شلختگی هستم
مسئله این است که عواطف مختلفی این بی نظمی را ایجاد می کنند که حتی شادی و سرخوشی هم می تواند یکی از این دلایل باشد، مثل خانه من ...
دلالت ضمنی پنهان خانه دوستم، دوست نداشتن خودش، نفرت از اطرافیانش ، بی احترامی به بدنش و ناامیدی از آینده بود
شلختگلی من از احساس امنیت میاد! توی خونه مرتب استرس می گیرم. جا دادن اشیایی که هر روز استفاده می کنم توی کمد و کشو, برای من مساوی قایم کردن و دور از دسترس بودنشونه.
دقیقا واسه منم یه همچین چیزی اتفاق افتاد هفته پیش , خونه دوستم با اینکه نو ساز و شیک بود ولی بطور غم انگیزی به هم ریخته و کثیف بود , البته این دوست من با زنش مشکل داره و عنان زندگی مرتب از دستش رفته , پس به قول ناپلئون هر جا خرابی دیدی پای یه زن در میان است دی
همیشه باید دنبال یک تغییر باشیم حتی زمانی که دل و دماغش را نداریم. گاهی اینها نشانه افسردگی هست که اگر زود جلوش گرفته نشه و درمان نشه دچار دردسر میشیم. ما از کلمه افسردگی فرار میکنیم ولی گاهی ممکنه بیمار باشیم و بقیه و خودمان را آزار بدیم. یک دکتر خوب پیدا کنیم و تست بدیم.... دلیلی نداره که دچار یاس باشیم چون تلاش میکنیم ولی وقتی ناامید میشیم یعنی یکجای کار میلنگه....
گاهی وقتی نسبت به جایگاهت توی خونه دچار تردید میشی دیگه دست و دلت به کار نمیره افسرده میشی وهیجکس نمیتونه درد و رنجی رو که یه آدم افسرده میکشه درک کنه
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمیست این درنگ درد و رنج.
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزهای ز مرده نیست،
زنده باش...
ای کاش ما آدما وقتی شرایط وفق مرادمون نیست جرات و اراده کافی برای تغییر شرایط داشته باشیم. اگه قرار بود همه چی خوب و عالی باشه همیشه، پس تاثیر ما کجاس. ما کجای زندگیمونو خوب کردیم کجاها هست که بتونم بهش افتخار کنم. بگم قبول، شرایط اینه ولی میخوام بهترش کنم. و تغییر بدم زندگیمو شرایطم رو حالم رو....
شاید دوره ای باشه ... از این حس هایی که گاهی دچارش می شیم
من خیلی اتاقم جدیدا نامرتبه
برم درستش کنم
تا روم تاثیر منفی نذاشته
سلام
مطلب جالبی بود.
بنده معتقدم وقتی عشق در خانه وجود نداشته باشد کم کم این وضعیت پیش خواهد آمد.ناسازگاری یکی از طرفین باعث طوفانی سهمگین خواهد شد که نتیجه اش یا یکی از نتایجش همین بهم ریختگی است.درست مثل خودم...