یک بسته نمک در غذای که سفارش داده ام بود، معمولا بسته سس و آب لیمو و سماق و اینجور چیزهای همراه غذا را دور می ریزم، با این نظریه که خود شیشه آبلیموش چی آشغالی هست که این بسته توش چی باشه
اما نمک
پدر بزرگم قبل از غذا کمی نمک در کف دستش می ریخت و در دهانش می پاشید
در آلاچیق درون باغ هایمان که بنگاه(بنه گاه) بهش می گفتیم، لابلای چوبها همیشه بسته ای نمک و کبریت بود
و هنگام خروج از هر چنین سرپناهی در دشت و کوه پدرم ، نمک و کبریت را در گوشه ای می چپاند
بر سر سفره عشایری که مهمانشان شدم ، کسی بالای سفره می ایستاد تا نمک را به موقع به دست مهمانان برساند
در کتاب کنت مونت کریستو ، مرسده، عشق پیشین که او را شناخته و همسر دشمنش شده، سعی می کند که در مهمانی کنت حتما چیزی بخورد تا نمک گیر شده و دست از انتقام بردارد
نمی شود دورش انداخت
ابجدش 110 است.
خوردن نمک قبل از غذا از توصیه های حضرت علی هستش که قدیمی ها رعایت میکردند.
«ابتدا کنید در اول غذا به خوردن نمک، که اگر مردم بدانند چه خاصیتی در نمک است، هر آینه بر تریاق (بهترین دوای موثر) تجربه شده بر می گزیدند.»
حضرت علی
فکر کنم نمک همه جا حرمت داره
یادش بخیر پدربرزگ و مادربزرگمو. فکر کنم نسل قدیم اغلب همین نمک خوردن بعد از غذا را انجام می دادند. دستهای من که نمک نداره
به مادرم گفتم یکی از دوستانم برای ضدعفونی فرشهایش هر چند وقت یکبار نمک می پاشد و بعد از مدتی جارو می کند بعد مامان گفت واااااااااای گناه داره نون و نمک برکت خونه است یعنی حرمتی به اندازه نان
من هم نمک را نگه میدارم