معمولا جمله را باید اینطوری شروع کرد که :مدتی بود احساس می کردم چشم ضعیف شده ...
از آنجا که من هیچ جام به آدم نبرده یه روز صبح، یعنی دقیقا چهار روز پیش از خواب بیدار شدم و دیدم که نزدیک را خوب نمی بینم و الان با عینک در حال نوشتن این کلماتم
و البته که تقریبا روزی سه بار گمش می کنم و روش می نشینم و همیشه شیشه اش کثیفه اما
کلا باش حال می کنم
من چند تا عینک دارم هر کدومشون هم یه جا می ذارم.گاهی روسرمه دنبالشون می گردم.گاهی. هم عینک به چشممه اون یکی عینک رو می ذارم روش.ولی یه گلدون کوتاه چوبی خریدم شبها می ذارم توش که راحت پیداش کنم.چوبی برای اینکه شیشه اش رو خط نمی اندازه.از همینها که شمال هم هست.بهترین پارچه برای پاک کردن عینک پارچه میکرو فایبره.پارچه های دیگه یا تمیز نمی کنه یا خط می اندازه.آهان ابریشم طبیعی هم خوبه.از این روسری قدیمی های هندی که چند سال پیش مد بود و خیلی نازکه.مبارک باشه انشالله شماره اش بالا نره.
آخی عزیزم مبارکه!
باید قیافه تون هم بامزه شده باشه
اصن عینکی که روزی حداقل یه بار گم نشه و روش نشینن که عینک نیست. کثیف هم باشه عینک تره!
ایشالله که نمره چشمتون بالاتر نره