گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

بعد هم پیغام داده تو چرا رفتن را به بودن با یک مرد ترجیح دادی

دختر برای اولین ناهار دعوت شده به خانه پسر
خانه بسیار کثیف بوده و خود پسر هم، مشخص است که هیچ تلاشی  برای تمیزی خود و خانه نکرده است
سپس مدت طولانی در وصف کمالات خود داد سخن داده و هیچ خبری از ناهار نبوده تا ساعت چهار
بعد پسر گفته برم ناهار بخرم
رفته بیرون برنج نپخته و خورشت کنسروی و تخم مرغ خریده
در اشپزخانه یکی از تخم مرغها شکسته گفته وای حیف  شد که بزنم به موهام ! که دختر نگذاشته
بعد برنج را پختند و با کنسرو خوردند و بعد از ناهار پسر در حین صحبت خوابش برده و دختر  از خانه فرار کرده است
نظرات 14 + ارسال نظر
شیدا یکشنبه 15 مرداد 1396 ساعت 09:09

عجب دختر صبوری بوده چند ساعت تحملش کرده

گندم پنج‌شنبه 22 تیر 1396 ساعت 18:28

چرا نمی پرسین دختره اونجا چه می کرده چرا رفته و چرا همون اول برنگشته همون وقت که پسره رفته خرید !
چون مرد!! خوابیده دیده نه دیگه بهتره بره ...
یکبار بیاین اینور بوم با هم بیوفتیم

احسان پنج‌شنبه 22 تیر 1396 ساعت 08:39

خاک بر سر بی‌عرضه‌اش کنن.

فاطمه پنج‌شنبه 22 تیر 1396 ساعت 01:19

به نظر من از جامعه ما پرورش چنین پسرانی عجیب نیست.جامعه ای که یک دختر از کودکی در معرض انواع قضاوتها درمورد هرخصوصیتش هست تا معلوم شود در نهایت به درد ازدواج و شوهرداری می خورد یا نه و برعکس پسرها با خیال راحت بزرگ می شوند و نه تنها در معرض قصاوت نیستند که برعکس همین که نقطه قوت شاخص پسر بودن را دارند کافیست که به آنها میدان داده شود تا از. سرویسهای مادران و یا خواهرانشون استفاده کنند و به اظهارنظر در مورد موجودات مونث بپردازند بدون اینکه حتی یکبار فکر کنند که واقعا تاچه حد خودشان به درد ازدواج می خورند.

ریحانه چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 23:33

یا خدا!

جودی چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 19:04

اینم میتونه ناشی از توهمی میشه که کم تو جامعه ازش حرف نمیزنن که شوهر کجا بود نیست. .. اقایون رو دچار این توهم کرده که حاضرن بودن با هر مردی رو به تنهایی ترجیح بدن اعتماد به نفس کاذب پیدا کردن.
شرایط توهین امیزی بوده سخته فراموش کردنش

برادر هنگامه چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 15:24

بیشتر به دوربین مخفی میخوره سناریوش

الا چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 09:49

من با خواندن متن این سئوال برایم پیش آمد: این پسر توی خانه و سر سفره پدر مادر بزرگ شده یا تو کوچه؟
نظر من : آدمیزاد این رفتارها را از خانه یاد میگیرد. در موارد بیماری های روانی استثناء وجود دارد. یعنی شاید پسرک بیمار روانی بوده( خصوصا اینکه خوابش برده).

یـه دانشجو چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 09:07

برا منم یه خاطره ای تدایی شد ... شمام دوست دخترتو دعوت کنی خونت ،خودت هم غذای خوشمزه درست کنی بعد موقع نهار حین غذا خوردن اضافات مرغ و استخونو بزاره کنار بشقاب توی سفره چه حسی پیدا میکنی ، والااااااااا!!!
خوبه به خودش زحمت داده پیام بفرسته این مـــرد
برا همین میگن زیر یه سقف نرن مشخص نمیشه

نفهمیدم

سندباد چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 08:47

خوابش برده؟ همون تخم مرغه رو نذاشته بزنه به کله ش مغزش دیگه نکشیده خاموش کرده!
شایدم خواسته به دختره امکان گریز بده! چقد مهربوووون! این مرد زندگیه!

مجاب چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 02:14

گاهی چطور اینهمه نکات منفی یکجا جمع می شوند؟

نرگس چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 01:07

خیلی مرام گذاشته وقتی برای خرید رفته بیرون فرار نکرده

بنفشه چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 00:20

وحشتناااااااااک بود :/

بنیامین چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 00:19

اونجایی که خوابش برده عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد