گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

هیچ چیز شکوهمندی در مرگ نیست، هیچوقت نبوده، فقط زندگی ..

همسایه داره از صبح، سقف را سوراخ می کنه، برای اینکه توالت فرنگی راه بندازه تو حمومش

منم برای دیوانه نشدن از سر و صدای بیل و کلنگ ،دارم فیلم مینیون ها نگاه می کنم و گیم بازی می کنم

دانشجوم خبرش را می دهد

احمقانه تر از این هم ممکن است؟

در بین ماجرای توالت فرنگی همسایه و مینیون های احمق ، یکی از سرطان بمیره، اونم این

آره 

دقیقا منظورم همینه، به همین بی معنایی، 

نظرات 9 + ارسال نظر
سروین یکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت 05:17

زنده باد زندگی، هنر زندگی کردن را یاد بگیریم مرگ خودش به موقعش میاد و سورپرایزمون میکنه. تا وقت هست زندگی کنیم....دم غنیمته....

صفا دوشنبه 26 تیر 1396 ساعت 15:11 http://www.mano-tanhae-va-omid/blogsky.com

صفا وبلاگ من و تنهایی...
www.mano-tanhae-va-omid.blogsky.com
www.sa4150.blogfa.com

سمیرا اسلامی یکشنبه 25 تیر 1396 ساعت 22:48

سلام گیسو جون چند وقت بود که وبلاگ نخونده بودم الان نشستم تا بهمن رو خوندم و کلی لذت بردم . دمتون گرم .

عزیز دلی شومو

صفا یکشنبه 25 تیر 1396 ساعت 13:29 http://www.blogsky.com/mano-tanhae-va-omid

سلام چقدر عالی که هنوز اینجا مینویسی

صفا؟ کجا بودی؟

زهرا یکشنبه 25 تیر 1396 ساعت 11:15

چقدر ناراحت کننده بود این خبر

قندک میرزا یکشنبه 25 تیر 1396 ساعت 10:11

سلام. خب توالت فرهنگی ببخشید فرنگی هم جزء نیازات بشری است.کمی تحمل بفرمایید و حوصله داشته باشید بزودی و عنقریب تمام می شود.خلاص می شوید.پلیز ویت

از اون کامنتا بود ها

سندباد شنبه 24 تیر 1396 ساعت 16:39

خیلی خیلی ناراحت کننده س واقعاً حیفش! کاش لااقل با این بیماری نمی رفت کمی راحت تر بدون درد!
عاشق حالت چهره و نگاهشم تو عکسا
به شدت هم با عنوان موافقم

الا شنبه 24 تیر 1396 ساعت 15:52

دنیا جای غریبی است. انگاری هیچ نظم یا جهت مثبت در قانونش نیست. و این بی نظمی در( طبیعت؟) یا دنیا یقه بهترین آدمها یا بهترین چیزها را میگیرد و سریع نابودشان میکند. حس آرامش میاید بعد از این بیعدالتی. چرا که انگاری جزو روند طبیعی حوادث دنیا شده از دست دادن همه چیزهای با ارزش.

بنفشه شنبه 24 تیر 1396 ساعت 14:54

اون چیزی رو به زندگی اضافه کرد، نبودنش دردناکه، امیدوارم نزدیکانش نبودنش رو تاب بیارن
پ.ن: سالها پیش ، وقتی نه موبایل بود و نه اینترنت یه دختر کوچیک شهرستانی که فقط پنج سال ازش کوچیکتر بود تو دفتر خاطراتش نوشته بود که مریم تونست پس منم می تونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد