گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

و مدام می خورن به انگشت کوچیکه دلمون

میز کامپیوتری که شده بود میز آشپزخونه، 

یه بوفه کوچولو  که همیشه انگشت کوچیکه بهش گیر می کرد، 

یه میز آرایش که پر از سوراخ سمبه های تزیینی بود که همیشه خاک توش می رفت و نمی شد پاکش کرد

، یه کتابخونه بزرگ که طبقاتش گود شده بود و رو اعصابم بود

همه را دادم یک خیریه برد

الان به جای خالیشون نگاه می کنم و حال خوشی دارم، 

خلوت، فضا، جایی برای نفس کشیدن و احساس خوب اینکه دست کسی رسیده که دوستشون داره، لازمشون داره

اما بیشتر  فکر می کنم چقدر بوفه با گوشه های تیز تو ذهنمون داریم که  حوصله مون نمی شه دورشون بریزیم 

حالا هی نیایید بگید ولی محل ما یک عالمه تابلو داره ها

در ارایشگاه نزدیک خانه ما دو تا خانم هستند ، یکی موج به شدت منفی دارد و هر وقت زبر دستش می نشینم، معذب و ناراضی و دومی دستهای بسیار مهربان و بدون درد دارد، دیروز رفتم دیدم اولی هست، و دومی نیست، فرار کردم اومدم بیرون ، در حالی که به مفهوم دقیق کلمه می خواست منو به زور بشونه رو صندلی

و بعد شروع کردم در خیابان بهار و بهار شیراز به دنبال تابلو آرایشگاه گشتن و متوجه چیز جدیدی شدم

تابلوهای ارایشگاه مردانه، واضح و آشکار و بسیار زیاد بود، در خیابانهای اصلی  من تابلو آرایشگاه زنانه ندیدم، و وقتی جستجو را به داخل کوچه ها ادامه دادم ، تابلوهای کوچک و پنهان  را دیدم 

آره دیگه زنان خوشگل می شن ، زشته وسط خیابون

حالا تو هی بچسب به کار و پول و عشق

اینکه همه می میریم خیلی خوب است، یک جوری حلال همه دغدغه هاست

اونی که اذیتت می کنه می  میره

تویی که اذیت شدی می میری

چیزی که براش نگرانی بی اهمیت می شه

حتی درد فراق عشقی هم کم می شه چون جفتتون می میرید

بی پولی و قرض و قسط هم احمقانه می شه چون می میری  و خونه و ماشینه بی فایده می شن

البته که باید برای این دو روز دنیا برنامه داشت و تلاش کرد و  اهداف و موفقیت وفلان و بیسار

اما

واقعا خیلی خوبه که همه می میریم، 

برای همین فقط باید حالشو ببریم، چون بالاخره می میریم

هفتم کامنت طنازانه هم کار هر کسی نیست، سخت نگیر

نمی دانم چه کسی به این طفلک آقایون گفته که : سعی کنید بامزه باشید، خانمها خوششان می آید

در بین دانشجوها همیشه این تلاش دردناک را می بینم که نه تنها باعث محبوبیت پسر نمی شود که اتفاقا دخترها  از او دوری می کنند  یا جدی اش نمی گیرند.

باور کنید تعریفی که از طنز بین جمع های مردانه هست کاملا به فضای خانمها فرق دارد

برای اینکه طناز باشید اول باید مطمین باشید که باهوشید

دوم به ظرائف کلامی آشنا باشید

سوما دراماتیک با قضیه برخورد کنید، طنز ساختار سینمایی دارد و علاوه بر دیالوگ ، موقعیت سازی هم مهم است 

چهارم خودتان نخندید

پنجم تمسخر کلا یک چی دیگه است پسر جان

ششم حالا می تونی جذاب باشی و بامزه نباشی اینقدر قضیه إلزامی نیست

خب شاید اینم خودش یه جور مریضیه

کیست های فراوانی در سینه ام پیدا شده که در حال درمانشان هستم، در حین جستجو درباره اش در وب دیدم که تمامی دکترها و مقالات و سایتها  همگی به یک نکته اشاره کرده اند که : حتما درباره اش با خانواده و دوستانتان صحبت کنید!

برایم عجیب است یک نسخه همگانی پیچیدن

آدمها با هم فرق دارند و چنین توصیه ای نمی تواند برای همه کارساز باشد

من سرما هم که می خورم خودم را در خانه زندانی می کنم تا وقتی که خوب شوم و حضور هیچکس را تحمل نمی کنم، خیلی بیماری ام طولانی باشد می گویم که به سفر رفته ام

منظورم این است که دریافت همدردی برای همه خوشایند نیست و صحبت کردن از بیماری برای من آزاردهنده است

من آدم مضطرب شدن از بیماری نیستم و گویا کمی هم بی خیالم اما سئوالات دیگران دوباره سلامت بدنم به شدت آزارم می دهد حتی اگر از روی حسن نیت باشد که هست

دوستانم که این اخلاق مرا فهمیده ام تا ناپدید می شوم  حدس می زنند که بیمارم

همین الان نگرانم دوستان دنیایی واقعی این متن را بخوانند و با من تماس بگیرند که:چی شده گیسو؟، 

در واقع من فکر می کنم بیماری یک بخش خصوصی زندگی من است که به دیگران ربطی ندارد و سوال کردن درباره اش را یکجور ورودبه حریم خصوصی می دانم