گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

بارانی تابستانی

دیشب خوابهایم پر شده بود از کودکی و مدرسه و پاییز، بیدار شدم دلیلش را فهمیدم، تمام اتاق بوی باران گرفته بود

بعد هم پیغام داده تو چرا رفتن را به بودن با یک مرد ترجیح دادی

دختر برای اولین ناهار دعوت شده به خانه پسر
خانه بسیار کثیف بوده و خود پسر هم، مشخص است که هیچ تلاشی  برای تمیزی خود و خانه نکرده است
سپس مدت طولانی در وصف کمالات خود داد سخن داده و هیچ خبری از ناهار نبوده تا ساعت چهار
بعد پسر گفته برم ناهار بخرم
رفته بیرون برنج نپخته و خورشت کنسروی و تخم مرغ خریده
در اشپزخانه یکی از تخم مرغها شکسته گفته وای حیف  شد که بزنم به موهام ! که دختر نگذاشته
بعد برنج را پختند و با کنسرو خوردند و بعد از ناهار پسر در حین صحبت خوابش برده و دختر  از خانه فرار کرده است

رژیم محشریه، اصلا لازم نیست پا تو آشپزخونه بذاری

والا اگه شیرازی ها از خاموگیاخواری خبر داشتن، دیگه عمرا کسی  تو شیراز چشمش به کلم پلو و آش و کوفته سبزی می افتاد!

نسبییت زمانه

امروز در سواری های تهران -شمال به پیرزن هفتاد و هشت ساله گفتم که جوانتر می زند، ٦٥ ساله مثلا

گفت : اگر ٦٥ ساله بودم که غمی نداشتم 

یا اونایی که می گیرن، کامنت نمی دارن؟

من خیلی ساله می نویسم ، حقیقتش هیچوقت نشمردم برای همین الان نمی دونم باید بگم چند سال، یکی که  خوصله داره بره بشماره

اما به مرور داره اتفاقاتی تو کامنتهام می افته که مجبورم در موردش  ازتون سوال کنم

آیا مطالبی که من می نویسم نا مفهومه؟ یا شما در آنها فقط روزمره گی می بینید؟ 

قبلا کامنتها مستقیم منظور منو هدف قرار می گرفت، بدون اینکه من توضیح اضافه بدم،  مثلا مینمال می نوشتم، الان چند سالی هست که با وجود توضیحات من باز این اتفاق نمی افته و کامنتها فقط در سطح هستند، من نمی دانم، نثر من است که تغییر کرده یا نسل خوانندگانم عوض شده است. 

من این کامنت ها را حتی در وبلاگ ها و اینستاهای دیگران می بینم

سفرنویس معروف در وبلاگش آموزش داده که چطور با حداقل شامپو  سر را بشورید، کامنت داره: تو جنگل شامپو نریزید، طبیعت نابود می شه

الان یعنی کل جنگلهای بارانی با دو قطره شامپو اون نابود شد؟

یا یکی نوشته جشن تیرگان می خوایم بریم رینه، کیا می یان؟ کامنت داره : کجای رینه؟ 

نه نیویورکه رینه ، ممکنه محل جشن را پیدا نکنید!

در مورد همین نوشته قبلی من دوستان لطف کردند  و در همه جا کامنت گذاشتند اما هیچکس متوجه منظور من نشد

حتی یکی از دوستان نوشته: بهتر است جنس نو بدهید خیریه

متن من اصلا درباره خیریه نبود!

دوباره از دوستان  کامنت گذارم  که روی چشمان من هستند می پرسم، من نامفهوم می نویسم؟