همسایه روستا در زده و مرا برای جشن نوه دار شدنش دعوت می کنه،
زن در حال صحبت می گه: فقط اهل ده را دعوت کردیم غریبه بینمون نیست
دیدم مرا هم یکی از اهالی روستا می داند
نه شما رو غریبه حساب نکرده
با افتخار دهاتی شدی رفت دیگه بچه تیرون نیستی . فکر کنم چهارشنبه و چایی بارون کارخودشو کرده
عجیب به دل من هم نشست . قشنگه مدل بودنتون!
دلم می خواد پیداتون کنم. یواشکی بشینم یه گوشه نگاه کنم ببینم چه جوری باهاشون رفتار کردی که شما رو عضوی از خودشون می بینن
سوالت منو هم به فکر فرو برد
چه خوب
آخی نازی! الان شما دوملیتی شدین رفت!
نه شما رو غریبه حساب نکرده
با افتخار دهاتی شدی رفت دیگه بچه تیرون نیستی .
فکر کنم چهارشنبه و چایی بارون کارخودشو کرده
عجیب به دل من هم نشست . قشنگه مدل بودنتون!
دلم می خواد پیداتون کنم. یواشکی بشینم یه گوشه نگاه کنم ببینم چه جوری باهاشون رفتار کردی که شما رو عضوی از خودشون می بینن
سوالت منو هم به فکر فرو برد
چه خوب
آخی نازی! الان شما دوملیتی شدین رفت!