گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

گیس طلا

در اینستاگرام و فیس بوکgisoshiraziهستم

آخه چطور یادتون رفت؟ خواهر داماد؟!!!

یه ژانری هست تو جوکهای وایبر و تلگرام که خیلی باهاش می خندم، پسر خانواده ای که پدر و مادرش عموما بهش بی توجهی می کنن، مثلا همه می رن شهربازی اونو یادشون می ره ببرن یا مثلا باباش گوشی را می ذاره بالای سرش بذارن ، چون امواجش برا مغز خودش ضرر داره و غیره 

دیروز فرشته یک دونه واقعیشو برام تعریف کرد و به جای اینکه بهش دلداری بدم، دو ساعت داشتم می خندیدم

تو شلوغ پلوغی عروسی داداشش در یه کشور دیگه، همه یادشون رفته تاریخ دقیق عروسی را بهش بگن که زودتر بلیط بخره و بره 

نتیجه اینکه یه روز صب تو فیس بوک بی خبر عکس عروس و داماد را دیده

بیشتر ازتعجب، دلم براش گرفت

دوستی  دیروز خیلی جدی  به من گفت: حداقل من بچه دارم تو همونم نداری

مادر دوستم که معرف حضور هستند و البته که منظورشون آنلاین بوده

ولی اقای ریس من چند ساعته های لایتم هنوز نرسیده به دستم

زندگینامه چخوف را خواندم

زندگی نامه بسیاری از بزرگان علم و هنر سرشار ار سختی های دوران کودکی بود، بیشتر از این در حیرتم که این خشونت های دوران کودکی چطور تا این حد بی اثر بوده بر چخوفی که  او را با لقب"نازنین" خطاب می کنند

در ارزشمند بود نمایشنامه های چخوف تردیدی نیست حداقل برای من که در زمانی دورادبیات  نمایشی خوانده ام 

در کتاب خاطراتی که ماکسیم گورکی از چخوف و رابطه اش با تولستوی نوشته، آن چه که بسیار بارز است ،سیمای مردی مهربان و خجالتی و با محبت است که تولستوی و گورکی بر سر دوستی با او رقابت دارند

چطور و با چه زره ای از این همه آسیب دوران کودکی جان سالم بدر برده اند؟!!!

همش نگران اگه پاره بشه ، من دوباره اسیر این تکنولوژی های ناکارآمد می شم

جهت تمیز کردن سرامیک ها اول یک تی حوله ای گرفتم ، سبز فسفری که عمری کوتاه داشت و درزش شکافت و دسته اش شکست

بعد یک مدل خارجی گرفتم که لوله ای بود و با دسته ای آبش خالی می شد، مشکل این بود که در فاصله دو استفاده مثل سنگ سفت می شد و کلی طول می کشید تا خیس بخورد و نرم شود

بعد یک مدل رشته دار گرفتم که ، رشته هایش همه زمین را راه راه می کرد و گیر می کرد به در و دیوار

اینها همه داستانی قدیمی است

، الان سالهاست که هیچ مشکلی ندارم

یک تیشرت صورتی راه راه دارم که هم خوب تمیز می کنه، هم زود شسته می شه، پرز هم نمی گیره و باهاش رو سرامیکا تاتی تاتی می کنم و با شست پام به تمام زوایایی که تی بهش نمی رسید، راه پیدا می کنم  و همه جا هم برق می افته