-
ایرانیان غریب
چهارشنبه 5 اسفند 1394 20:40
با دسته های گل و هدیه های دانشجویانی که دفاع کرده بودند به سمت تاکسی رفتم، پسر بسیار جوانی با دیدن من و وسایلم، از نشستن بر روی صندلی جلو صرفنظر کرد و رفت پشت نشست، تشکر کردم و به راه افتادیم، پولم ده هزارتومنی بود و راننده بداخلاق پول خرد نداشت، پسر کرایه مرا حساب کرد، گفت : ارزش حرف شنیدن از راننده را ندارد یک گلدان...
-
گروتسگ
سهشنبه 4 اسفند 1394 19:01
دخترک برای دفاع عجله داشت، شوهرش او را کتک می زد و با ادامه تحصیلش مخالفت می کرد،نمی خواست تمدید کند. استاد راهنما و دانشکده همکاری کرده و جلسه اش زودتر از موعد برگزار شد. هنگام دفاع در صفحه تقدیم پایان نامه اش نوشته بود: تقدیم به همسرم
-
هنوز دست از شمردن بر نداشته بود
دوشنبه 3 اسفند 1394 20:18
راننده سواری با دختر شاد و پرگو آشنا از کار درآمد و مدت طولانی احوال پدر و مادر و بقیه را پرسید و دختر با شادمانی و خوشرویی جوابش داد راننده یاداوری کرد که خواهر مرحوم را هم چندباری سوار کرده و پرسید : چهار سال شد؟ دختر جواب داد: پنج سال و سه ماه
-
اقا هرچی تو فیلم کمدی داغون ها می بینین بر اساس واقعیته ، فقط بد ساختنش
یکشنبه 2 اسفند 1394 15:04
رها زده با سیگار مبل مامانه را یه کوچولو سوزونده، بعد اسفند دود کرده و ریخته رو مبل که صحنه جرم را دستکاری کنه، مبل سوراخ سوراخ شده
-
اصلا ایشالا بیفتی تو همون دریا
جمعه 30 بهمن 1394 22:56
می گه: دریایی از کمد در آثار این نقاش موج می زند ، ، ، ، آقا الان من اصلا کاری به درست یا نادرست بودن حضور کمد در آثار اون نقاش بدبخت ندارم، الان فقط به استخوانهای مفهومی به نام مضاف و مضاف الیه فکر می کنم آخه دریای از عشق ، دریای از ماتم، دریای از گل حتی دریای کمد آخه؟ بی انصاف حتی تصورش دردناکه ، چه برسه شنا این...
-
حالا
پنجشنبه 29 بهمن 1394 17:24
اگر قرار بود نصیحت کنم به جوانان، توصیه می کردم بیشتر مواظب سلامتی و بدنشون باشن تا مدت بیشتری ازش استفاده کنن ، از آنجا که همین حرفها را به منم گفتند و بنده حواله کردم به تخمدان چپ ، شما هم ....
-
استرس دفاع
چهارشنبه 28 بهمن 1394 06:59
دانشجو با سالوادور دالی خودمونی شده بود تا آخر سخنرانی صداش می زد: سالی !
-
،،آدمی ،،باید خودش، ،، یکی،، دیگری باشد
دوشنبه 26 بهمن 1394 19:35
آدمی باید یکی را داشته باشد که به او بگوید: امروز دیر رسیدم سر کار بگوید: مامان اینا از سفر اومدن بگوید: ناخنهام بلند شده ادمی باید کسی را داشته باشد که از او بپرسد: امروز سردت نشد؟ بپرسد: رفتی سر قرار؟ بپرسد: کی برام می یاری کتابه رو؟ آدمی باید کسی را داشته باشد که بشنود: کی رسیدی خونه؟ بشنود: چته؟ بشنود: تو باز رفتی...
-
احیانا یه کوچولو به روابط عمومی بنده ربطی نداره؟ یک ذره ؟ نه؟
شنبه 24 بهمن 1394 09:26
به مادر می گویم مرد همسایه برایم هفت نهال درخت آورده، سیب ،شابلون، آلوچه، گلابی ، گردو و شلیل ، خودش هم بیل زده و کاشته و بقیه درختها رو هم هرس کرده هیجانزده می گوید: من نمی دونم چه کار خوبی تو زندگیم کردم که خدا اینطور به بچه هام پاداش می ده
-
همین گلهای مروارید را می گویم
جمعه 23 بهمن 1394 10:17
گل مروارید کاشتم ، ، ، پیازهای گل مروارید را در باغچه کاشتم ، ، ، اینها بهانه های ساده خوشبختی نیستند، اینها بزرگترین دلیل زندگی هستند
-
همین گلهای مروارید را می گویم
جمعه 23 بهمن 1394 07:36
گل مروارید کاشتم ، ، ، پیازهای گل مروارید را در باغچه کاشتم ، ، ، اینها بهانه های ساده خوشبختی نیستند، اینها بزرگترین دلیل زندگی هستند
-
خو مرضه؟ تو رو چه به این قرتی بازی ها؟ برو باغچه تو بیل بزن درختتو بکار
پنجشنبه 22 بهمن 1394 19:11
رفتم ناخن کاشتم، بیست و چهار ساعت بعد تو گوگل تایپ کردم: طرز برداشتن ناخن کاشته شده
-
و چقدر دور است در جوانی
چهارشنبه 21 بهمن 1394 13:04
پیرمرد فاصله کوتاه تا مترو را سوار تاکسی شد و متوجه حیرت بقیه ، جلوی مترو که رسیدیم پول را داد و به راننده جوان گفت: اون همه شکوه و جلال جوانی به دهشاهی نمی ارزد وقتی قراره آدم پیر بشه
-
سایه بنفش کمرنگ را تو چطور پشت عینک محدثه دیدی فضول؟
دوشنبه 19 بهمن 1394 08:35
محدثه داشته به فسقلی های کلاس زبانش ، نام رنگها را یاد می داده و بچه ها در کلاس به جستجوی همان رنگ می رفته اند، زمانی که در معرفی رنگ بنفش شیئی پیدا نمی شود، یکی از شاگردها با شادمانی فریاد می زند: تیچر بالای چشمتونن، پشت چشمتونه ، زیر ابروتون ....
-
بدون شرح
یکشنبه 18 بهمن 1394 16:02
در مرکز ماساژ صورت خانم از شدت تزریق چربی برآماسیده بود و هنگام خندیدن ، تصنع اش تشدید می شد، دوستانش برایش کیک تولد گرفته بودند و سورپرایزش کرده بودند، هنگام صحبتهای کیک و چایی از او پرسیدند که هدیه همسرش چه بوده است و او گفت: هزینه تزریق بعدی را!
-
کزارش صبح روز تولد
جمعه 16 بهمن 1394 20:09
پنج شنبه صبح بیدار شدم ، در مهتابی زیر آفتاب صبحگاهی با مربای بهارنارنج هدیه دانشجو صبحانه خوردم، لباس پوشیدم و با موسیقی در گوشهایم ، قدم زنان به سمت پنج شنبه بازار شهر رفتم، اسمان آبی و هوا دلپذیر و آشغالهای بین علفها به شدت آزاردهنده، یادم باشد با دهداری تماسی بگیرم راننده تاکسی آشنا بین راه اصرار که سوارم کند و من...
-
امشب بدنیا می آیم، ساعت نه شب و هنوز گمانم می کنم که بدنیا آمدنم، بهترین اتفاق زندگیم بوده است
چهارشنبه 14 بهمن 1394 17:39
امشب بدنیا می آیم، ساعت نه شب و هنوز گمانم می کنم که بدنیا آمدنم، بهترین اتفاق زندگیم بوده است
-
گمان نمی کنم آن زمان که به جاه طلبی هایم رسیدم ، این همه لذت برده باشم
سهشنبه 13 بهمن 1394 17:03
خشک کردن دستانت با حوله خوش رنگ و تازه دیدن جوانه های بذری که کاشته ای دوش آب داغ بعد از کار خوابیدن در ملافه های نو و عطرش
-
در جهت همدردی با رفیقی که امروز چتری هایش را زده
دوشنبه 12 بهمن 1394 14:29
خواهرک پس از مدتها تفکر و تعمق تصمیم گرفت که در ارایشگاه گران قیمتی موهایش را چتری کند زمانی که با چتری هایش از در وارد شد، بابایی بهش نگاه کرد و از مادرک پرسید: اسم اون زنه تو قبرسون چی بود؟ مادرک با نگاه به خواهرک یادش اومد: زینت دیوونه بابایی هم به خواهرک خیره شد و گفت: آره همین بود
-
دو حالت دارید: یا فالاچی را نمی شناسی، یا حالت اول
دوشنبه 12 بهمن 1394 12:41
طرف عکس پروفایلش را اوریانا فالاچی گذاشته با یکی از جملات فمینیستی او، اون وقت چروکهای صورت فالاچی را رتوش کرده
-
این خل های دوست داشتنی
جمعه 9 بهمن 1394 18:46
استاد من خیلی تلاش کردم ، نمره مو کم دادیددددد مقاله ات تحلیل نداشت استاد کلی فیش برداری کردممممممم تازه جامعه آماریت هم ایراد داشت استاد چند بار رفتم کتابخونه ملیییییی بیشتر اصرار کنی، نمره تو کم می کنم استاد تازه گشت ارشاد هم بیرون کتابخونه منو گرفت و تا گیشا منو بردن خب؟ نمره اضافه کنید بابت چی، گفتم که جامعه آماری...
-
و آرزو می کنم مثل فیبی خودم باشم
پنجشنبه 8 بهمن 1394 20:27
تعطیلات خود را چگونه می گذرانید؟ صبحها ی زود ، خوشحال از اینکه مجبور نیستم صبح زود بیدار شوم، بیدار می شوم و در تخت می مانم و وب گردی می کنم ماساژ می روم، روغن های با بوی پرتقال و اسطوقدوس ، موزیک ملایمی که صدای جریان آب در زیر موسیقی شنیده می شود، عطر عود و خانمی با دستانی مهربان و قوی که تک تک عضلات منقبض را پیدا می...
-
نارسیسم حاد و غیرقابل درمان
سهشنبه 6 بهمن 1394 14:53
استاده هنوز در حال تدریس روش تحقیق توصیفی است و از روشها و رویکردهای جدید هیچ اطلاعی ندارد ، علاوه بر آن کلاسهای به شدت خسته کننده و فن بیان داغانی دارد موقرمز در تلاش که شکایات دانشجوها را به گوشش برساند تا اندکی خودش را رشد دهد در جلسه بین صحبتها به او می گوید که دانشجویان ناراضی هستند از دانشگاه، استادها، ،...
-
و جاده و برف و موسیقی درونم
دوشنبه 5 بهمن 1394 23:33
دیشب تا دوازده مهمان عزیزی داشتم، صبح ساعت چهار بیدار شدم و اژانس گرفتم و رفتم ترمینال ، پنج و نیم راه افتادم به سمت شمال و ظهر رسیدم اونجا برای جلسه دفاع دانشجو و بعد از جلسه برگشتم ترمینال و سوار شدم و عصر رسیدم تهران به رها پیغام دادم: رسیدم تهران، کجا بریم؟ جواب می ده:می دونی تو یه بیماری ، اما ژنتو باید تکثیر و...
-
گفتگوی دو قل و خواهرک
یکشنبه 4 بهمن 1394 23:47
بلیط برای کی می خوای بگیری؟ برای خودم و مامان بابا کجا می خوای برید؟ خونه خاله گیس طلا نه نه بلیط نگیر، اگه بگیری شما هم مثل خاله گیس طلا دیگه بر نمی گردید
-
من دوستام برام دانلود می کنن، اما همشون تو وب هستند
شنبه 3 بهمن 1394 15:24
این ماهها چند تا سریال پلیسی، جنایی خوب دیدم که معرفی می کنم که در این شبهای طولانی زمستان حالشو ببرید: Broadchurch داستانی که بر محور پیدا شد ن جسد پربچه ای در شهری ساحلی می گذرد، با هنرپیشگانی نا آشنا و نا زیبا، شبیه ما ادمهای معمولی با بازی های خوب و داستان انسانی و پر کشش،،، How ti get away with murder داستان خانم...
-
یعنی عاشق. شیوه برخوردش با مشکلات شدما
پنجشنبه 1 بهمن 1394 17:21
داش می خوند: چه خوبه که آدم همیشه یارش کنارش باشه، گوشی اش زنگ خورد و مخاطب خاصش اعتراف کرد که ازدواج کرده اما در شرف جدایی است!!! گوشی را قطع کرد و به خواندن ادامه داد فقط آهنگ را عوض کرد: حال منم خرابه، خرابه ، خرابه
-
بابا من شلخته نیستم ، من به نظم اعتقادی ندارم
چهارشنبه 30 دی 1394 17:31
تو جاده بودیم و رها اصرار داشت که کیفش را داده به من و من انکار، بعد از کلی جستجو، کیف یه جای کاملا امنی و در وضعیت مرتبی پیدا شد و فورا رها و محدثه قبول کردند که من کیفو اونجا نگذاشته بودم !!!
-
تصور قیافه من هنگام بررسی اعتراض ها
یکشنبه 27 دی 1394 10:57
نوشته عمل هموریید کرده نتونسته سر جلسه بشینه و امتحان من اصلا کتبی نبود
-
اون یکی اضافه هم حتما محض محکم کاریه دیگه؟!
چهارشنبه 23 دی 1394 12:11
هر سال به دانشجوها می گم به ازای کاشت یک درخت ، یک نمره می دم، به شرطی که فیلم و عکس برام بفرستن که کار خودشان بوده و ضمنا باید در خیابان بکارند نه حیاط خونشون و البته که هیچوقت هیچکس همتی نکرد ، ، ، الان من با این پسره که فیلم کاشتن ٢١ درخت در نقاط مختلف شهر را برام فرستاده چه کار کنم ؟!!!